جغرافیای جنون؛ تاریخ یک جغرافیا گزارشِ رونماییِ دفتر شعر«جغرافیای جنون»، سروده ی «پرشنگ صوفی زاده» به گزارشِ «سایت ادبی- هنری حضور»؛ عصر روز پنج شنبه- سوم مهرماه ۱۴۰۴- کافه کتابِ «بوک بار»... ادامه متن
دفتر شعر تازه یی از پرشنگ صوفی زاده در بازار کتاب «اشاره ات مرگم را انگشت می زند! کبود شده ام خطی غم انگیز روی پوست شعر شده است…» «جغرافیای جنون» عنوان دفتر شعری است از «پرشنگ صوفی زاد... ادامه متن
دو شعر از پرشنگ صوفی زاده ●کهکشان راهِ شیری اندوه در واگنی که گِن ها روی دست باد کرده اند نسکافه تعارف می کند ریمل های چند کاره دریدگی را به چشم ها داده اند پنجره با پلکی سنگین و سیاه خم... ادامه متن
دو شعر از پرشنگ صوفی زاده کوه درد خالی و خاکی پا بر زمینی که ایمن نبود با جغجغه به دستهایی که نمی شناخت آنطرفتر از رویا روبروی خورشید با پیشانی گُر گرفته دهانی نیمه باز و چشمهایی کفن دوخته ب... ادامه متن
دو شعر از پرشنگ صوفی زاده سجده عشق میخواستم دوستت بدارم در آغوش ات بگیرم اما؛ ما را به صف کردند : چونان کفر قاسم* می خواستم لمس ات کنم ببویم ات…ببوسم ات اما؛ در جوی خیابان استقلال سنگر... ادامه متن
آشفتگی پرشنگ صوفی زاده احساس هایم به هم ریخته است حالا،چشم هایم می شنوند دستهایم می بینند و زبانم، در سکوت می گرید. گوش هایم فراتر از زمان می دوند و لبخند را، پاهایم روی زمین می کشد. من، سال... ادامه متن







































