آشفتگی پرشنگ صوفی زاده احساس هایم به هم ریخته است حالا،چشم هایم می شنوند دستهایم می بینند و زبانم، در سکوت می گرید. گوش هایم فراتر از زمان می دوند و لبخند را، پاهایم روی زمین می کشد. من، سال... ادامه متن
آشفتگی پرشنگ صوفی زاده احساس هایم به هم ریخته است حالا،چشم هایم می شنوند دستهایم می بینند و زبانم، در سکوت می گرید. گوش هایم فراتر از زمان می دوند و لبخند را، پاهایم روی زمین می کشد. من، سال... ادامه متن
تمامی حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به سايت ادبی-هنری حضور می باشد...... طراح گرافیک : آرمان خرمک