نگاهی به هنر مفهومی یا مفهوم هنر در پیش از تاریخ
ملیحه طهماسبی
از ابتدای حیات انسان، آثار هنری بسیاری بر جا مانده؛این آثار تا به امروز با اهداف گوناگون شکل گرفتهاند. گاه برای ثبت لحظهای خاص بوده و گاه به هدف شکار و تامین غذا صورت گرفتهکه به شکل های گوناگون در غارها، مکان های تاریخی و موزهها باقی ماندهاند و ما در قرن بیست و یکم شاهد آنها هستیم. انسان در هر دوره تاریخی شناخت متفاوتی نسبت به آثار هنری داشته لذا با گذشت زمان و عدم دسترسی به هنرمندان و مولفان، پژوهشگران معاصر برای شناخت و درک حقیقت آثار با مشکلاتی روبرو شدهاند و راه حل های گوناگونی ارائه دادهاند که یکی از این راه ها روش تطبیق در هنر است. درک اثر هنری بر سه محور نیتهنرمند، دریافت مخاطب و خود مستقل اثر استوار است. از آنجا که اثر هنری با هدف ارتباط با مخاطب خلق میشود و سیر حرکت آن به سوی انتزاع بیانگر نقش اندیشه، اعتقادات و همچنین معیارهای موجود در این آثار است. هنرهای مختلف بخصوص نقوش سفالینه ها در پیش از تاریخ به ویژه در دوران مس و سنگ (Chalcolithic) نقش مهمی در بیان تفکرات مردمان آن سامان و انتقال مفاهیم آن ایفا می کنند. به طوری که این هنرها در ادامه گسترش و تحول خود به تدریج از آفرینش نقوش طبیعی فاصله می گیرد و به جای پرداختن به ناتورالیسم، راه تجرید را می پیماید. این تمایل به انتزاع و مفهوم در خلق نقوش و جزییات طبیعت به گونه ای نمادین است و مفهوم هایی را درخود نهفته دارد که در زمان معاصر هنرمندان مختلف به ویژه نقاشان معاصر و هنرمندان شیوه انتزاعی و هنر مفهومی را به آن ها نزدیک می کند.گرایشی که تحت عنوان هنرهای مفهمومی (Conceptual Art) در حال فعالیت است. شاید یکی از اتفاقات مشترک دنیای معاصر و پیش از تاریخ روشی برای بیان مفاهیم به مخاطب است از این رو هریک به گونه ای بنا به ساختار و بستر اجتماعی که در آن زندگی می کنند دست به خلق گونه های مختلف هنری با توجه به حس زیباشناسانه آن برای انتقال پیام ها می زنند. چرا که انگیزه زیبایی آفرینی همواره وسیله انتقال و بیان نیازها و خواسته های اجتماعی بشربوده و وجود این انگیزه که از آغاز پیدایش انسان در ذات مردمان پیش از تاریخ نهاده شده بود هرگز به تنهایی و متکی به خود نبود بلکه به عنوان وسیله ای در خدمت بیان یا تجسم مفاهیمی نظیر قدرت، عشق یا احساس های مذهبی قرار گرفت و باعث ایجاد فرهنگ و هنر و در نتیجه دوره های تمدنی شد. نیاز انسان به «بیان» در قالب های گوناگونی شکل می گیرد. مانند نیاز انسان برای بیان ازطریق واژه ها «شعر»؛ به وسیله صوت «موسیقی» توسط حرکات ریتمیک «رقص» واز راه تصویر «طراحی و نقاشی». این نیاز از همان ابتدا که، ساختمان وجودی انسان به صورت فعلی شکل گرفت و تفکرنموده و در پی یافتن راه حل برای مشکلات روزمره اش مجبور به تلاش شد در هر یک از این زمینه ها نیز، به لحاظ یک نیاز به فعالیت پرداخت. ولی در هیچ یک از مواردی که به آن اشاره شد، به استثنای طراحی و نقاشی و گاهی «حجم سازی» نمونه هایی، از دوره پیش از تاریخ برای بررسی و تحقیق انسان معاصر باقی نمانده است. به طور کلی، باید گفت با آنکه جنبه های آرایشی در هنر این مردمان زیاد به چشم می خورد، ولی نباید آن را هنر تزیینی «دکوراتیو» محض تلقی کنیم، زیرا این هنر غالباً با مسایل اعتقادی و روحی آنان پیوند خورده و غالبی مفهومی در خود نهفته دارد. که نشان از تولید متفکرانه و هدفمند مردمان پیش از تاریخ در تولید اثرات هنری خود دارد. انسان شناسان جسمانی و اعصاب روان شناسان تحولی می پندارند مغز انسان ها از حدود ۵۰ هزار سال پیش تا کنون به گونه ای محسوس دگرگون نشده است و از این رو شگفت انگیزاست بپنداریم طبیعت در ۵۰ هزار سال پیش مغز انسان را برای درک قوانین اش و رشد فیزیک کوانتم و دیگر علوم سده بیست و یکم شکل داده است. لذا می توان گفت که تفکرات و تولیدات اجتماعی و هنری همزمان با نیاز بشر و گذشت زمان همچنین آشنایی با محیط اطرافش شکل گرفته است. از این رو اگر نیاز را یکی از پایه های اساسی پیشرفت ها در جریان تاریخ فن آوری انسان در نظر بگیریم ملاحظه می شود که تمامی اختراعات انسان از قبل مقدر نشده بود بلکه تعدادی از آن اختراعات حاصل جمع نیاز و قدرت تعقل انسان از قبل بوده اند. همین عامل «جمع نیاز و تعقل» انسان نقش بسیار مهمی را در سمت و سو دادن به انسان برای استفاده بهینه از فن آوری و اختراعات ایفا کرد که با پیرایش ماده خام اولیه آغاز شد تا کارایی لازم را پیدا کند. استنباط عمومی بر این است که هنر تجریدی مدرن(Modern abstract art) تا حدی با شئون و ساختار هنرهای باستانی(primitive art) شباهت و ارتباط دارد، و یا اینکه حتی از آنها الهام گرفته است. تجرید هنر ما «هنر مدرن» چیزی نیست جز یک سبک و شیوه اجرا. پس میان تجسم های خلاقانه انسان گذشته و امروزی تفاوت خاصی وجود ندارد برای تولید هنر، تنها اتفاق در بیان خلاقیت های هنری تولید شده؛ وابستگی شرایط محیطی و اجتماعی افراد است که تاثیر بر نوع بیان هنری این دو قشر می گذارد. با توجه به مطالعات انجام شده توسط باستان شناسان، انسان شناسان و پژوهشگران تاریخ هنر می توان به این نکته اشاره کرد که با توجه به وابستگی انسان گذشته به طبیعت الگوهای فکری و باوری آنها در راستای حفاظت و احترام به طبیعت نقش شده است از این رو برای نشان دادن اهمیت تقدس طبیعت و انتقال آن به جامعه و آیندگاه نیاز به کدهایی مختصر و مینیمال داشتند تا به سریع ترین روش مفاهیم مهم را انتقال دهند از این رو هنر در خدمت انتقال مفاهیم قرار گرفت و چون الگوهایی کهنی به دست ما در امروز رسید که تحت هنرهای مفهوم گرا در پیش از تاریخ می شناسیم و امروزه به هنرهای مفهومی تغییر کرده اند. با توجه موارد ذکر شده تعریف (کانسپتconcept) در لغت که به معنای مفهوم و تصور عمومی است. در معنایی گسترده تر برای مفاهیمی که در ذهنیت عمومی نمادهایی فراتر از شکل و ساختار ظاهری را دارا است به کار میرود که حامل پیام و روایتی درون خود هستند. وقتی ذهن با مفهوم و منظور نهفته ای رو به رو میشود ناخودآگاه شروع به واکاوی آن با استفاده از دانسته ها و شناخت های پیشین خود میکند و ضمن تلاش برای درک اصلی پدیده سعی به دریافتی جداگانه و کاملاً شخصی میکند.این برداشت میتواند کاملاً متفاوت از برداشت خود هنرمند از اثر خلق شده خود باشد.این نوع برخوردی ارگانیک بوده و در تمامی انسان ها مشترک است و در مواجه با پدیده های گوناگون ناخودآگاه عمل کرده و شروع به نتیجه گیری میکند.که حاصل این نتایج گاه دستیابی به مفاهیمی نو و دستاوردهایی جدیدی است. در این جنبش مفهوم مهمتر از ابزار و چگونگی اجرای آن است و هدف اصلی، رساندن مفهوم یا ایده ای به مخاطب است. هنر مفهومی زاییده ذهن پدید آورنده اثر است.تلاش دارد بیش از آن که چشم و عواطف بیننده در مورد فضای کار قضاوت نماید با به کار گیری تفکر و ذهنیت تماشاگر او را به سمت نتیجه گیری و درگیر کردن او در حرف های نهفته اثر به اجرا در آمده کند. کانسپت پدید آورنده فضایی است که به واسطه آن مخاطب را در روایت اثر حل میکند و او را به سوی مفهوم پیش میبرد.گاه خود هنرمند و تماشگر نیز جزیی از اثر قلمداد می شوند تا به هر چه بهتر شدن مفهوم کمک کنند.گاه چیدمان یک اثر مفهومی به صورتی است که زیرکانه «یک ویژگی مهم اجراهای هنر مفهومی» مخاطب را جزیی از چیدمان اثر قرار می دهد که ناخودآگاه بیننده درگیر مفهوم روایت اثر گردد. هنرهایی که در پیش از تاریخ به گونه ای متفاوت اما کاملاً مفهوم گرا می توان از طریق داده های باستان شناسی و تاریخ هنر مطالعه کرد شامل هنر اجرا (Performance)، هنر چیدمان (Installation)، ساده گرایی (Minimalism)، هنر بدن (Body Art)، هنر زمینی (Land Art) است. هنر اجرا یا پرفورمنس آرت یکی از مهم ترین جنبش های پست مدرنیسم است که خاستگاه و تعریفی از این نوع هنررا بیان می کنند. پرفورمنس آرت یعنی «مخاطب و نقش آن» در اثر هنری. در این اجرا ایده تعامل و ایجاد ارتباط از نوعی متفاوت با گذشته بین هنرمند اجرایی و انسان های دیگر به عنوان مخاطبان در ارتباط است. در این گونه هنر انتقال پیام در صدر خواسته هنری هنرمند قرار دارد و لذا برای رساندن آن به مخاطبش از تمامی امکانات از جمله شیوه های کلامی، حرکات آکروباتیک یا رقص، اجرای موسیقی زنده یا پخش موسیقی، هنر مجسمه سازی، نقاشی و هر آنچه بتواند وی را در این امر یاری رساند استفاده می نماید. تنوع تکنیک های مورد استفاده در اجرای پرفورمنس سبب شده تا آن را زیرمجموعه هنر کانسپت نیز بنامند. با توجه به توضیحات بالا حرکت های آیینی مردم دوران پیش از تاریخ با توجه به حرکت های فرمیکی که انجام می دادند و در کنار این حرکات نقاشی هایی که بر روی بدن و صورت می کشیداند به نوعی یک حرکت مفهومی بود که می خواستند منظور و خواسته ی خود را بیان کنند. حرکات فرمیک را در هنگام تدفین اشخاص یا در هنگام خواسته ای از خدای مورد پرستش و قربانی کردن برای او که می توانست خورشید، ماه، آسمان، باد، باران، زمین، ستارگان و غیرو … باشد انجام می دادند. که نمونه هایی از این حرکت های فرمیک را در نقوش سفالینه ها به خوبی می توان دید. لند آرت و اینشتالیشن ها را می توان دیگر هنری دانست که در گذشته و از دوران نوسنگی شواهدی از آن موجود است تا دوران شکل گیری حکومت ها و دولت ها. این هنر در هنر معاصر شامل استفاده کردن از عناصر مختلف برای بیان تجربه هنرمند از فضایی مشخص است. آنچه این هنرمندان در آن شریکند، نه موضوع خام، مواد خام، بلکه علاقه آنها و تعهدشان به دیدگاهی گسترده تر از آفرینش هنری و از این راه کشف خود است. از خصوصیات هنر اینستالیشن، فعال سازی یک محیط یا یک مفهوم با برخوردهای ظاهراً هنری است که باعث میشد اثر معنا و مفهوم و ارزش هنری پیدا کند. پیشینه نمود هنر در محیط های شهری به دورانی برمیگردد که هنر در خدمت امور مذهبی و اساطیر بود. در آن دوران هدف انسان از خلق هنر در محیط پیرامونش، دستیابی به اسرار آسمانها بود که منشاء حوادث و تحولات زمین به شمار میآمد و مسبب باران و باد، خشک سالی، بیماری، جنگ و غارت بود. در پیش از تاریخ این چیدمان ها و لند آرت ها شامل ایجاد مکان های مقدس برای انجام مراسم آیینی یشان بوده است یا طراحی نقوش هندسی یا نقوش مختلف انسانی و حیوانی بر روی زمین برای برآورده کردن خواسته هایشان، مانند بومیان اهل پرو در جنوب شرقی لیما که نقوشی را بر روی زمین ایجاد کرده انده اند.
در تاریخ شکل گیری هنر مدرن دو مفهوم «ضد هنر» ( Anti Art ) و «ناهنر» (Non Art) در کنار مفهوم« بدوی گرایی» نقش مهمی دارند. این جنبش از سال های دهه ۱۹۶۰ آغاز شد، تا امروز کمابیش به اشکال مختلف ادامه یافته است. بدین ترتیب«ناهنر» ما را در نهایت به موقعیت«بدویت» هنری باز می گرداند، و هم از این روست که می توان شاهد نوعی رابطه ارگانیک میان این دو گونه هنر «هنر مدرن و هنر جوامع ابتدایی» بود. احساس نزدیکی غریبی را که در هنرمندان پیش تاز قرن حاضر با «بدوی ها» مشاهده می کنیم باید حاصل همین فرافکنی دانست. پیشگامان هنر نقاشی و مجسمه سازی اروپایی نیز خود را به شدت مجذوب هنر انسان هایی می پنداشتند که روسو به آنها نام «وحشی نیک» گذاشته بود: انسان هایی در ظاهر تماماً هم آهنگ با طیبعت و از همین رو تماماً خوشبخت. در نتیجه، این بدوی های نیکبخت در ذهن هنرمندان مدرن اروپایی، تصویری رویایی از بهشتی زمینی را ترسیم می کردند که از هر لحظه از زندگی خود یک« هنر»می آفریدند. لذا نقاشی های دیواری انسان های نخستین در غارها که به بیش از ۱۵ هزار سال پیش بر می گردند، و هنرهای پیش از تاریخ و باستانی را که گاهاً بعضی از این هنرها مانند نقوش روی سفالینه ها و نقوش تزیینی روی بدن و حرکت های فرمیک آیینی که به بیش از ۴۸۰۰ تا ۵۰۰۰ قبل از میلاد میرسد و می توان به عقب برد می توان آنها را از همان جنس و برخاسته از همان نیازها و بیان هایی دانست که اثر هنری موجود در موزه هنرهای معاصر در دنیا دانست. با مطالعه نقوش و بررسی عنصری نقش ها به صورت مجزا به خوبی می توان متوجه شد که هنرمند این دوران به خوبی با اجرای نمادین مفهوم های جامعه خود آشنا بوده است. نقوشی که از طبیعت گرایانه روبه سوی تجرید و انتزاع و مفهوم گرا گذاشتند و با طی مراحلی با پشتوانه قوی از نقوش درون غارها و پیشنه ای چندین هزار ساله بر روی سفال به راحتی افکار خود را بیان کنند افکاری که برای جامعه آن روز مفاهیم خاصی را در بر داشته است و نمادهای قومیت و قبیله ای خویش را به تصویر کشیده اند.شاید همان هنری که امروزه ما به عنوان هنرهای مفهومی می شناسیم برگرفته از کهن الگوهایی باشد که سالیان متمادی نسل به نسل چرخیده و به دست ما رسیده است. بنا بر این در مفهوم هنر پیش از تاریخ می توان به خوبی متوجه شد که هنرمند پیش ار تاریخ به خوبی ارتباط طرح و فرم را میشناخته است و از این ویژگی برای بیان مفهوم های پیرامون زندگی خود سود جسته است. با نگاهی به هنر معاصر و مقایسه هنر مفهومی در عصر حاضر و مردم پیش از تاریخ می توان به این نتیجه رسد که در هر زمان و مکانی که باشی در هنگام ساده سازی طبیعت در ناب ترین حالت ممکن به انتزاعی ترین و مفهومی ترین نوع هنر می رسیم که برای همه یک جور معنا شده است اما در ابراز بیان از دیدگاه هنرمند و جامعه ای که در آن زندگی میکرده است می تواند متفاوت باشد.
کتابنامه
حسینی، سید مهدی؛۱۳۸۱.گارگاه هنر،تهران:انتشارات برهان.
علیزاده عباس؛ ۱۳۸۰.تئوری و عمل در باستان شناسی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان میراث فرهنگی.
جنسن، ه.و؛۱۳۷۹. پست مدرنیسم، ترجمه شهره شریفی، انتشارات فرایند.
طهماسبی، ملیحه – نگاهی به مفهموم هنر یا هنر مفهومی در پیش از تاریخ ایران ( بررسی مورد دوره مس و سنگ در فارس) اولین کنگره بین المللی تاریخ پژوهی، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۴.
فکوهی، ناصر؛۱۳۹۱.انسان شناسی هنر، زیبایی، قدرت و اساطیر،نشر ثالث.
کوماراسوامی؛۱۳۸۹.فلسفه ی هنر میسحی و شرقی ، ترجمه امیر حسین ذکر گو، نشر آثار هنری متن.
گلدبرگ،روزلی؛۱۹۹۹. پرفورمنس آرت از فوتوریست تا عصر حاضر، نیویورک: انتشارات هارن و آبرامس، چاپ هفتم.
- پرفورمنس آرت، آمریکا: انتشارات تامس و هادسن.
ملک شهمیرزادی، صادق؛۱۳۸۲. ایران در پیش از تاریخ (باستان شناسی ایران از آغاز تا سپیده دم شهرنشینی)، انتشارات سازمان میراث فرهنگی- پژوهشکده باستان شناسی.
Goldberg, Rosel , 1998 Perrormance, Live art sine 1960- Harry N. Abrams Publishres
Gordon Childe . V
Lane, Jill , 1998 The Ends of Performance. Peggy phelan
Vergine, Lea, 2000 Boby art and Performance, the body as language, skira
Schmit’s, Prof.Schmit’s photos from Pran