تاثیر و تاثر هنرمندان معاصر ایرانی در شکل گیری هنر (قسمت اول)
ملیحه طهماسبی
انگیزه زیبایی آفرینی همواره وسیله انتقال و بیان نیازها و خواسته های اجتماعی بشر بود، وجود این انگیزه که از بدو پیدایش انسان در ذات مردمان پیش از تاریخ نهاده شده بود هرگز به تنهایی و متکی به خود نبود بلکه به عنوان وسیله ای در خدمت بیان یا تجسم مفاهیمی نظیر قدرت، عشق یا احساس قرار گرفت و باعث ایجاد فرهنگ، هنر و در نتیجه دوره های تمدنی شد که تا به امروزه شاهد رخ دادهای متفاوت هنری فراخور بسترهای محیطی که در آن زندگی می کنیم هستیم. آثاری که نقطه پیوندی بین گذشته و حال، مخاطب و هنرمند است. اما این آثار بدون دست یابی به کلید درک معنا و مفهوم رمز و رازهایشان همچون کتاب هایی خواهند بود که به زبان بیگانه ای نگاشته شده باشند. لذا تا انسان با زبان هنر هر دوره ای آشنا نشود نخواهد توانست معارفی را که در لا به لای خطوط، رنگ ها، شکل های این هنرها نهفته است را در یابد. انسان تمایل دارد که ساخت کلام و گفتار را با ساخت بصری مربوط کند، علت این تمایل کاملاً قابل فهم است و یکی از دلایل عمده آن ناشی از طبیعت بشر است. کلیه اخبار و اطلاعاتی را که ما به صورت تصویر دریافت می کنیم به سه نوع کاملاً متمایز از یکدیگر می توان تفکیک کرد. نخست اخبار بصری که به صورت سیستم سمبل ها یا صور رمزی گوناگون هستند، دوم اخبار بصری که حالت باز نمایی یا شبیه سازی از محیط خارج را دارند، که در نقاشی، عکاسی، پیکر تراشی و فیلمبرداری و غیره ظاهر می شوند. سوم آنهایی که انتزاعی هستند و در واقع زیر ساخت هر نوع تصویری از این جنبه انتزاعی برخوردار است. اشکال انتزاعی در همه چیزهایی که می بینیم به صورت طبیعی وجود دارند و گاه نیز به منظور ایجاد تاثیری خاص در ساخت نهایی یا اسکلت بندی اولیه یک تصویر به وسیله سازنده اش به وجود می آیند. هر چیزی که می بینیم و یا طرح آن را ترسیم می کنیم از عناصر بصری اولیه و نیروهایی که بر حس بینایی ما اثر می گذارد تشکیل یافته است و نیز چگونگی واکنش ما نسبت به آن فوق العاده حیاتی و جزء جدا ناپذیر همه آن چیزهایی است که می بینیم، صرف نظر از اینکه آن تصویر واقع گرایانه باشد و یا انتزاعی. این عناصر و نیروها انرژی خالص و ناب بصری هستند. اثر هنرمندی، چه منظره باشد و چه چهره پردازی، طبیعت بیجان و یا یک انتزاع، بهر حال طرحی است که از نقطه دید شخص هنرمند آفریده شده است. او به عنوان یک نفر اجتماعی عقاید شخصی خود را درباره جامعه متبلور می سازد. و از این روست که ما یک فرهنگ خاص را از طریق مطالعه و برسی جهان ساخته و پرداخته دست این هنرمندان و آثاری هنری آنها می فهمیم. در ایران نیز این چرخه تکامل هنر و بازیابی تفکر خلاقانه هنرمند از محیط اطرافش و نحوه ارائه آن به مخاطبش را از گذشته تا به امروز با وجود نقاط قوت و ضعف در طی دوران های مختلف تاریخی شاهد هستیم. مهمترین تحول در نوگرایی هنری در ایران را میتوان پیامد تغییرات اجتماعی شکل گرفته در کشور در نتیجه اقدامات پادشاهان صفویه به عنوان شروع یک چرخه جدید در هنر ایران تا دوران پهلوی دوم ساختار پذیری هنر معاصر ایران و تا به امروز دانست. سالهای پس از دهه ۱۹۴۰، نوگرایی به لایههای سیاسی و اجتماعی ایران نفوذ کرده بود و هنرکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران مکانی برای آموزش آکادمیک هنر، از جمله مکتبهای غربی بود. به عنوان نخستین مؤسسه از نوع خود در ایران، هنرکده هنرهای زیبا، هنرمندان ایرانی را به پیروی کردن از سبکهای هنری نوین در پدیدآوردن کارهای خود تشویق میکرد. در این دوره بسیاری از آثار ادبی و هنری پدید آمده در اروپا به جامعه ایران معرفی شدند و روشنفکران ایرانی درباره آنها به بحث مینشستند. در میان سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰مکتبهای هنری جدیدی، همچون سقاخانه، که در جستجوی روشی بدیع و ایرانی بودند به پا خاستند و تأثیری بنیادین بر هنر ایران در دهه های پیش رو گذاشتند. راهاندازی موزه هنرهای معاصر نه تنها نقشی مهم در آشنا شدن هنرمندان ایرانی با سبک های هنری نیویورک داشت، بلکه ایران را مالک یکی از بزرگترین مجموعههای هنری غربی در جهان کرد. وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و در پی آن جنگ ایران و عراق، دورهای از رکود در بازار هنر نوگرا به همراه داشت. بسیاری از سبکهای هنری غربی در این دوره منحط شمرده شدند. با این حال دیوارنگاری، هنر انقلابی و عکاسی رشد چشمگیری پیدا کردند و آثار هنری شاخصی در فضای مذهبی و جنگی کشور شکل گرفتند. با توجه به تحول عظیم انقلاب اسلامی، هنر معاصر ایران به دو بخش قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تقسیم گردیده است. دوره قبل از انقلاب از ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ است. در آن سال ها جریان ها و تحولاتی بوجود آمد مناسب با فضای اجتماعی آن زمان. بعد از انقلاب تحول عظیمی اتفاق افتاد و همه معیارها تغییر کرد. تقریباً از سال های ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ به بعد هنرمندان با یک ارزیابی مجدد از خودشان بهطور جدی شروع بهکار کردند. با مروری کوتاه بر منابع مطالعاتی مکتوب و نقدها و بررسیهای انجام شده از سوی صاحبنظران میتوان به این نتیجه رسید که تاکنون بررسی و تحلیل جامعه شناختی از هنر معاصر ایران صورت نگرفته است. در این مقاله سعی شده تا سه دوره از مکاتب هنری ایران که به دنبال نگاهی نو و جدید به مقوله هنر بودهاند بررسی کوتاهی شوند و در کنار آن آسیبشناسی کوچکی از موفقیتها و شکستهایشان انجام شود. و سپس نگاهی به تاثیر هنرمند بر اتفاقات هنری در جامعه و تاثر او از فضای پیرامونش در این سه دوره کرده شود. هنر صرفا بازتاب درونی یک هنرمند نبوده بلکه بازتاب درون و اجتماع هنرمند بوده است. تمامی آثار هنری لایههایی از معانی را در خود پنهان کردهاند که هریک از این لایهها بخشی از تفکر و جامعه و سیاست هنرمند را نشان می دهد. امروزه بسیاری از هنرها بیانگر مسائل زنان، حقوق بشر، محیط زیست و خیلی از مسائل مهم روز می باشد که ذهن هنرمند را درگیر کرده و باعث خلق اثر توسط وی می شود. ارتباط میان اقتصاد و فرهنگ و هنر موضوعی است که مخالفان و موافقان خاص خود را دارد. فرهنگ را می توان نظام عقاید، ارزش ها، آداب و رسوم و مانند آن دانست که در میان یک گروه مشترک است، در این صورت تعامل های فرهنگی میان اعضای این گروه یا میان آن ها و اعضای دیگر گروه ها را میتوان به عنوان معامله ها یا مبادلات کالاهای نمادین یا مادی در چارچوبی اقتصادی شونده مدلسازی کرد.
با مطابقت تاریخچه هنر مدرن در غرب که تابع سلسله تحولات خاص اجتماعی و منطقهای آن است با هنر مدرن در ایران که به یکباره و به شکل تقلیدی و بدون تطبیق زمانی پذیرای آن شده است، شاهد تفاوتهای بسیاری بین این دو جریان تا به امروز هستیم. در این مقایسه، وجود نقص کلی چه از نظر کمی و چه کیفی در زیربنای هنر معاصرمان انکارناپذیر است. هنرمند معاصر برای آفرینش آثار اصیل، ضمن اشراف به تاریخ هنر جهان نیازمند شناخت کافی از اصالت فرهنگی خویش است. به عقیده مسعود عربشاهی: «هنرمند امروز اگر نتواند به اصالت نهفته در فرهنگ و هنر گذشته دست بیابد و از درک ریشههای پیوند هنر در دورههای گوناگون ناتوان بماند، در چنبرهتکنیک و سبک و رویکردهای ظاهری اسیر خواهد شد و آثارش از هویتی ماندگار برخوردار نخواهد بود.» در فضای اجتماعی دهههای اخیر هنرمند ما با مشکلاتی نظیر کاستیهای مدیریتی از جانب مسئولان، تعارفات و روابط اجتماعی و میانبرها، فقدان دغدغهفرهنگی کافی در جامعه، مهاجرت هنرمندان دوران ساز و کمبود یا انفعال برخی خبرگان هنر مواجه است. که در بخش های مختلف این مقاله به آنها پرداخته خواهد شد. باید در نظر داشت که برای تولید هنر، تنها اتفاق در بیان خلاقیت های هنری تولید شده؛ وابستگی شرایط محیطی و اجتماعی افراد است که تاثیر بر نوع بیان هنری هنرمند میگذارد. هنر هم می تواند متحول و پیچیده تر شود و هم تحلیل رفته و ضعیف تر، تا جایی که با از دست دادن شفافیت و معنیش، که با بعضی اشکال و برخی از نقش مایه ها همراه است، تغییر ماهیت می دهد و به نحو دیگری خود را ارائه می کند. دو شیوه برای نمایش محیط وجود دارد: یکی به نگرش و نمایش شیء به همان صورتی که دیده می شود بر میگردد، و دیگری برخاسته از نمایش تصور و تجسم ذهنی است. نگرش های ” کاملاً دیداری” و نگرش های ” روشن فکرانه” ای که تجسم ذهنی را نمایش می دهد. از این رو یکی از لوازم شناسایی هنر در دوران معاصر تطبیق و مقاسیه است. تا چیزی از جهتی با چیزی دیگر مقایسه و تطبیق نشود، شناختی حاصل نمی شود. مطالعات تطبیقی در همه ی شاخه های علوم انسانی و هنر اگر چه در گذشته در حد امری ممکن به نظر می رسید، امروزه در دنیای معاصر امری ضروری است؛ چرا که برای هر امری که از سنت های ریشه دار فکری برخوردار است، ضرورت دارد و چنین مطالعاتی به مراتب راهگشاتر از مطالعه یک جانبه است؛ اما وجهی که امروزه امکان بررسی تطبیقی را به ضرورت تبدیل می کند، دنیای رو به گسترش جدید است که با توجه به تنوع و تعداد آرای یک موضوع در دنیای معاصر، ضرورت دارد هر تفکر و اندیشه ای برای دانستن نقاط ضعف و قوت خود، مطالعه و بررسی کند؛ از این رو تقابل نگرش های سنتی با نگرش های نوین این ضرورت را تولید می کند که به واسطه ی تطبیق، درستی، قابلیت ها و توانایی های عقیده ای بهتر و عمیق تر نمودار شود. تا بتوانیم اتفاقات هنرمعاصر در ایران را موشکافانه تر مورد مطالعه قرار دهیم و نقش هنرمند را در تحول وشکوفایی هنر و یا تقلیل و ضعف هنرها مورد واکاوی قرار گیرد و راهکارهای مناسب ارائه شود.
کتابنامه:
افشار مهاجر، کامران ؛۱۳۹۱هنرمند ایرانی و مدرنیسم، انتشارات دانشگاه هنر تهران
بوآس، فرانتس؛ ۱۳۹۱ مردم شناسی هنر، ترجمه جلال الدین رفیع فر ، نشر گل آذین
جنسن، ه.و؛۱۳۷۹ پست مدرنیسم، ترجمه شهره شریفی، انتشارات فرایند
داندیس، دونیس ا؛ ۱۳۸۷ مبادی سواد بصری ، ترجمه مسعود سپهر ، انتشارات سروش ،چاپ شانزدهم
رامین، علی؛۱۳۸۷ مبانی جامعه شناسی هنر – نشر نی
رید، هربرت؛۱۳۸۶ معنی هنر ، ترجمه نجف دریابندری ، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ دهم
شمخانی، محمد ؛۱۳۸۴ نوشت و نقدهایی دربارهبرخی از پیشگامان هنر معاصر ایران، مؤسسه انتشارات آگاه
کوکلمانس، یوزف ی؛۱۳۸۸هیدگر و هنر ، ترجمه محمد جواد صافیان، نشر پرسش
واربرتون، نایجل؛ ۱۳۸۸ پرسش از هنر، ترجمهمرتضی عابدینی فرد، انتشارات ققنوس
Hodder ’ Ian;1999 The Archaeological Process An Introduction” Blackwell Publishers Ltd
Peit Mondrian; 1937 Plastic Art& Pure Plastic Art, Circle Magazine