چکیده داستان کوتاه «موضوع موقت»
جومپا لاهیری
برگردان: مهناز دقیق نیا
جومپا لاهیری یک نویسنده هندی آمریکایی است. مجموعه داستان کوتاه لاهیری تحت عنوان «مترجم دردها» جایزه پولیتزر سال ۲۰۰۰ را دریافت کرد و اولین رمان او تحت عنوان «همنام» بصورت اقتباسی به فیلم تبدیل شد. او در ۱۱ ژوئن ۱۹۶۷ در لندن چشم به جهان گشود.
عناوین کتاب های او به این شرح است: سرزمین پست. مترجم دردها و همنام
کتاب های این نویسنده توسط امیر مهدی حقیقت به زبان فارسی ترجمه شده اند.
چکیده داستان کوتاه «موضوع موقت» از مجموعه داستان «مترجم دردها»
برگرفته از نیویورکر
«موضوع موقت» داستان کوتاهی در باره یک زن و شوهر است که در زمان های خاموشی شبانه ناشی از اختلال سیم برق رازهای خود را به هم می گویند…
به گفته اداره برق به جهت تعمیرات ناشی از طوفان به مدت پنج روز برق یکی از حومه های بوستون به مدت یک ساعت از هشت بعد از ظهر قطع خواهد شد. شوبا و شوکومار که فرزندشان شش ماه پیش مرده به دنیا آمده، تصمیم می گیرند در طول این خاموشی رازهایشان را با هم در میان بگذارند.
شوبا به شوکومار می گوید که در روزهای اول که با هم قرار می گذاشتند یک بار دفتر آدرس او را دید زده است تا ببیند آیا آدرس او را در آن نوشته یا خیر.
شوکومار به او می گوید اولین بار که شام با هم بیرون رفته بودند یادش رفته بود که انعام گارسون را بدهد و به همین خاطر صبح روز بعد دوباره به آن رستوران برگشته و انعام را به مدیر رستوران سپرده است.
شب بعد که برق می رود شوبا به او می گوید که مادرش به دروغ به او گفته بود که باید تا دیر وقت کار کند در حالیکه در واقع با یکی از دوستانش بیرون رفته بود.
شوکومار می گوید که یک بار در امتحانی تقلب کرده است.
در شب سوم شوکومار می گوید که در واقع کیف پول چرمی را که شوبا به مناسبت سومین سالگرد ازدواجشان برای او خریده بود گم نکرده است بلکه یک روز آن را نقد کرده و در وسط روز حسابی مست کرده است.
شوبا به او می گوید که گذاشته تا با غذای ماسیده بر روی چانه اش برای صحبت با رییس بخش برود.
شب بعد مرد به او می گوید که در ماه های آخر بارداری او عکس مدلی را از مجله مد برداشته و یک هفته به همراه داشته است.
زن می گوید که هرگز از شعری که او در یکی از مجلات یوتا چاپ کرده بود خوشش نیامده است.
صبح شب پنجم از اداره برق اطلاعیه ای رسیده و خبر می دهد که خط برق زودتر از موعد تعمیر شده است. به هر حال آن ها چراغ ها را خاموش می کنند و در تاریکی غذا می خورند اما بعد شوبا شمع ها را خاموش کرده و چراع را روشن می کند و می گوید:« می خواهم وقتی این یکی را می گویم صورت ام را ببینی.» واین درست همان عبارتی است که وقتی می خواست بارداریش را به او اطلاع دهد گفته بود. بعد می گوید که احتیاج دارد مدتی تنها باشد و به همین خاطر به آپارتمانی که در بیکن هیل اجاره کرده خواهد رفت.
شوکومار شوک می شود، کمی آرام و بعد ناراحت می شود. حالا می خواهد چیزی را که به خودش قول داده بود هرگز به شوبا نگوید بازگو کند. به او می گوید که فرزندشان پسر بوده است. شوبا در مدت بارداری مایل نبود از جنسیت فرزندشان با خبر شود اما وقتی شوکومار به بیمارستان رسیده بود او در خواب بوده و دکتر از او خواسته بود که قبل از بردن کودک او را بغل کند.
شوبا دوباره چراغ را خاموش می کند و هر دو برای چیزهایی که اکنون می دانند اشک می ریزند.
تجزیه و تحلیل داستان فوق از نظر خود نویسنده
«موضوع موقت» داستانی در باره رنج رازهایی است که انسان ها از هم پنهان می کنند. شوهر و زن یعنی شوکومار و شوبا هنوز در رنج از دست دادن فرزندشان در شش ماه پیش هستند. از هم و از دوستانشان دوری می کنند. شوبا وقت خود را با کار پر می کند و شوکومار در اتمام پایان نامه اش تعلل می کند. این گفتگو مانند کاتالیزوری برای این زوج جوان که بواسطه مرگ فرزندشان از هم دور شده بودند عمل می کند.
اهمیت مکالمات بین این زوج طرح اصلی مجموعه داستان «مترجم دردها» است. اینجا رنج از دست دادن فرزند باعث سردی رابطه این زوج شده است. این سکوت در نهایت آن ها را در هم خواهد شکست. در این دوران اندوه بار هر دو نفر آن ها در حال تبدیل شدن به انسان های دیگری هستند، چرا که دیگر تجربیاتشان را با هم در میان نمی گذارند. از هم جدا شده اند. آخرین رازهایشان دردناک است. شوبا قصد ترک او را کرده و شوکومار با فاش کردن جنسیت فرزند از دست رفته از خواسته همسرش تخطی می کند. رازها در نهایت به عدم اعتماد منجر می شوند. کودکی که هرگز گریه نخواهد کرد این زوج را از هم جدا کرده است.
اما در این ایام خاموشی بازگویی رازها سبب پیوند دوباره این زوج می شود.