هنر تعاملی؛ ویژگی ها و گونه های مختلف آن
سعیده فراهانی
«هنر تعاملی» از آن دست هنرهایی است که سنتِ هنری گالری ها و موزه ها را دستخوش تغییر کرده؛ تا بدانجا که هنر را به فضاهای عمومی و در سطحِ شهر کشانیده است تا تعامل در هنر، به شیوه ی دیگری تعریف گردد. هنر تعاملی، نقش مخاطب، هنرمند، اثر هنری و محیط را به کلی تغییر داد و تعاریفِ جدیدی را خلق کرد که تا پیش از آن، شاید در حد ایده ای خام مطرح می گردید.
قبل از تعریفِ هنر تعاملی و ویژگی های آن، لازم است به توضیح و تعریف چند واژه ی کلیدی در این ژانرِ هنری بپردازیم. این واژگان ارتباط مستقیمی با مفاهیم اساسی این هنر دارند.
مفهوم رفتار
«رفتار» به مجموعه ی کنش ها و فعالیت هاى ممکن در موجودات زنده و اندام واره ها گفته می شود. در این میان باید میان رفتارهاى آشکار (Overt behavior) و مخفى (Covert behavior) فرق گذاشت. از جمله محرک هاى رفتاری، انگیزههاى درونى عضوی (Organismische) و انگیزه هاى بیرونى (Stimuli) قابل ذکر هستند. اما از نظر جامعه شناسی، رفتار اجتماعى مهم است؛ چرا که مى توان آن را به صورتِ اجتماعى شکل داد و مرتب کرد. آن چه در این جا بحث انگیز است این است که آیا آن مفهوم رفتارى که از خودِ رفتار الهام گرفته باشد، امرى ثمربخش است یا نه. این امرى است که به خصوص وقتى مى تواند مورد تردید قرار گیرد که الگوى ناب انگیزهِ بازتاب، اساس بررسى باشد.( کوهن ،بروس.۱۳۸۵: ص:۳۴)
مفهوم کنش (عمل)
«عمل» رفتار هدفمند، قصد آمیز و مفهوم دار انسان ها است که خود می تواند نوعى از رفتار باشد. عمل افرازمندانه براى اداى یک وظیفه شکل مى گیرد و عمل ارتباطى (اجتماعی) در تبادل افراد دیگر انجام مى گیرد و در جریان تحقق خود در برابر واکنش هاى احتمالى دیگران، جهت گیرى مى کند. مفهوم عمل اجتماعى به منزله ی نقطه ی آغازى براى نظریه هاى جامعه شناختى عمل انسانى است. یکى از مسائل ویژه در این رهگذر پیوند سطح عمل با ساختارهاى بیرونى جامعه است (مثلاً در سطح سیستم ها). از این لحاظ، بین مفهوم رفتار اجتماعى و عمل اجتماعى حد و مرز مشخصى وجود ندارد. بهعلاوه، گاهى سنت هاى گوناگونى در امر تحقیق درباره ی عمل وجود دارند که به ویژه به کارهاى وبر و شوتز (Schütz) مربوط مىشوند.(همان)
مفهوم تعامل
«تعامل» رابطه ی متقابل بین اعمالى است که بر اثر رابطه هاى خاصّ میان عمل کنندگان حاصل مىشود. مثلاً بر اساس تقابل یا تکمیل کردن( Reaicrozität, Komplementarität).
اندیشه ی اساسى در تعامل، مبتنى است بر این که عملِ انسان فقط بر حسب برنامه ها و نیات خودِ وى انجام نمى گیرد، بلکه باید برنامه ها، نیات و واکنشهاى (احتمالی) افراد و گروه هاى دیگر نیز مد نظر قرار گیرد. مفهوم تعامل نقطه آغازى است براى نظریه هاى اصطلاحاً تعاملى که در آنها فرایند مبادله بر حسب الگوى بده ـ بستان و در معناى مهارت اجتماعى یا به منزله وساطت تفسیرى و مفهومى (interperetative Sinnvermittlung) فهمیده مىشود.(همان)
مفهوم ارتباط
تبادل اطلاعات آن هم بیشتر به قصد تغییر برداشتها و رفتارها. در این رابطه باید بین برقرار کننده ی ارتباط و گیرنده ی پیام و نحوه ی انتقالِ پیام که مستقیم است یا از طریق یک ابزار، تفاوت قائل شد. مفهوم پر محتواى ارتباط (مثلاً نزد هابرماس) به کسب عناصر فرهنگى نمادین یا ساختن ساختارهاى دستورى عمل مربوط مى شود. چنین مفهومى براى ارتباط، بیشتر با مفهوم تعامل مشابهت مى یابد.(همان)
تعریف هنر تعاملی
در رسانه های به نسبت سنتی تر هنر، از جمله نقاشی، مجسمه، یا حتی فیلم، وقتی صحبت از «تعریف» آن ها و ویژگی های به وجود آورنده ی آن تعاریف به میان می آید، کمتر کسی را خواهیم یافت که دست کم ایده ای کلی از آن ها در ذهن نداشته باشد. اما در ارتباط با «هنرهای تعاملی»، حتی در میان هنرمندان و پژوهشگران این قلمرو نیز، مسئله اندکی پیچیده تربه نظر می رسد.
«سایمن پنی» (۱۹۹۶ )، هنرمند و پژوهشگر حوزه ی هنرهای تعامل- محور، بابِ این دشواری می گوید:«ششصد سال نقاشی، به زیباشناسی پربار تصویر بی حرکت، رنگ و خط، شکل و سطح، هندسه ی بازنمایانه و چشم انداز رسیده است. حاصل ششصد سال فرهنگ پذیری این است که ما می دانیم چگونه تصاویر(ی که قراردادهای چشم انداز رنسانسی را رعایت می کنند) را بخوانیم؛ پیش از آنکه نوشته را بتوانیم بخوانیم. یک صد سال تصویر متحرک، مجموعه قراردادهای به لحاظ فرهنگی تثبیت شده ای را بر ما ارزانی داشته که: ما می توانیم سینما را بخوانیم. اما تا این لحظه، هیچ زیباشناسی به لحاظ فرهنگی تثبیت شده ای از تعامل هم زمان نداریم.
بنابر این قول شاید یک دلیل فقدان چنین زیباشناسی به لحاظ فرهنگی تثبیت شده ای؛ سابقه ی تاریخی به نسبت کوتاه این گونه ی هنری باشد. شاید دلیل دیگر را بتوان مشهور نبودن هنرمندان فعال در این حوزه دانست یا آنطور که کاجا کواستک می گوید وضعیت هنوز سَردستی پژوهش در باب بخش بندی فرایندهای تعامل در روش های مختلف و ماهیت میان رشته ای این حوزه مقصر باشند. (مراثی، محسن،۱۳۹۳.ص۴)
«ایتسو ساکانه»، موزه دار و منتقد ژاپنی می گوید:«اگر ما دیدن و تفسیر کردن یک اثر هنری را نوعی از «مشارکت» بدانیم، تمام هنرها می توانند «تعاملی» در نظر گرفته شوند.» (نقل شده در استیلز و شانکن، ۲۰۰۰، ص ۴۵) این گونه تلقی از «هنرهای مشارکتی- تعاملی»، شاید بلند پروازانه و در عین حال بی دقت ترین نوع تعریف این گونه های هنری باشد. فرض درستی این تلقی از یکسو به این معناست که تعریف این نوع هنری، باید گستره ای از آثار هنری نخستین تاریخ تا هنر امروز را در بر گیرد؛ یعنی تمامی آثار هنری ایی که به نوعی ذهن مخاطب را در تفسیر خود درگیر می کنند در زیرِ اصطلاح عامِ هنرهای «مشارکتی – تعاملی» قرار می گیرند: خواه مخاطب توانایی تغیری ساختار فیزیکی اثر را داشته باشد، خواه کنشگری او محدود به تأویل و تفسیر ذهنی از اثر باشد. از سوی دیگر؛ و باز هم با فرض درستی این تعریف، بدون توجه به تفاوت اساسی افعالِ «مشارکت» و «تعامل»، این اصطلاحات هم عرض یکدیگر در نظر گرفته شده اند.
ایده کنونی هنر تعاملی بیشتر از دهه ۱۹۶۰ بنا به دلایل سیاسی شروع شد. از دهه ی ۱۹۷۰ هنرمندان به استفاده از فناوریهای جدید نظیر ویدئو و ماهواره با انتشار مستقیم ویدئو و صرف در آثار اجرایی خود روی آوردند.
اما تعریف دقیق هنرهای تعاملی چیست؟ «هنر تعاملی» هنری است با سازمایه های خاص خود، گونه ای مستقل از دیگر انواع هنرهای تعامل- محور است. هنر تعاملی از یک سو با بهره بردن از کنش تعامل گری مخاطبان به منظور تعبیر نمایشگری و از سوی دیگر با اصرار بر کنش فعالانه مخاطبان در تغییر این نمایشگری هستی مستقل خود از گونه های مشابه را بر ما آشکار می سازد.« یک اثر هنری فقط در صورتی تعاملی است که تصور کند کنش های کاربران آن است که به پدید آوردن نمایشگری آن کمک می کند». (لوپز، ۲۰۱۰، ص ۲۶)
کنش فیزیکی و واقعی مخاطبان در هنر تعاملی که منجر به تغییر نمایشگری اثر می شود، مهم ترین ویژگی این گونه هنر است بر این اساس میتوان هنر تعاملی راگونه ای هنری دانست که :
- مخاطب می تواند نمایشگری اثر را تغییر دهد.
- به دلیل آنکه اثر اساساً تعامل- محور است، دریافت کامل اثر منوط به تعامل با آن و تغییر نمایشگری اثر است.
- درگیری مخاطب با اثر به صورت فیزیکی و فعالانه و با میانجی گری واسطه ای رایانه- محصور صورت خواهد پذیرفت. (لوپز، ۲۰۱۰، ص ۲۶)
انواع هنرهای تعاملی
هنر تعاملی دارای گونه های هنری مختلفی است. از نمونه های آن می توان به
Participatory art,Outdoor Art, Place Art,Cybernetic art,Internet Art, Digital Art, Wall Art و… نام برد.
بسیاری از این گونه های هنری دارای برگردان فارسی مناسبی نیستند و در طبقه بندی هنر تعاملی در ایران جای نگرفته اند. اما برای آشنایی با انواع هنر تعاملی به تعریف چند نمونه می پردازیم:
هنر مشارکتی(Participatory art)
«هنر مشارکتی» رویکردی به هنر است که در آن، مخاطبان به طور مستقیم در فرایند خلق اثر هنری درگیرند و هنرمند به آن ها این اجازه را می دهد که تبدیل به آفرینندگان اثر هنری شوند. بنابراین این گونه هنری بدون تعامل فیزیکی مخاطبان خود، بی نتیجه است. هنر مشارکتی ممکن است تحت عناوینی همچون:«هنر رابطه ای»،«عمل اجتماعی»،«هنر جامعه»، و سبک جدید «هنر عمومی» تعریف شود. حتی «هنر عامه یا قبیله ای» که بسیاری یا بخشی از اعضای جامعه در ساختِ هنر، شراکت دارند را نیز می توان نوعی هنر مشارکتی دانست. در اینصورت «هنر مشارکتی» در تعریفِ عامِ خود هنری است که از رابطه ی پویای هنرمند، مخاطب و محیط شکل می گیرد. مخاطبان می توانند در صحنه ی هنری عناصر را ببینند، حس کنند، برقصند و با اعمال و احساساتِ خود در اثر تغییر ایجاد کنند. ( Claire Bishop.2012.)
اما در تعریف تخصصی «هنر مشارکتی»، زمانی می توان یک اثرهنری را اثری مشارکتی- تعاملی نامید، که مخاطب بتواند نمایشگری اثر را تغییر دهد. این ایجاد تغییر در نمایشگری اثر می تواند گستره ای داشته باشد از انهدامِ کامل یک اثر تجسمی تا ایجاد تغییر در ساختار آن، با هدف مشارکت در یک پروژه ی هنری. ازاینرو،آنچه که مخاطبِ یک اثر «مشارکتی- تعاملی» در مواجهه با اثر انجام می دهد، ایجاد تغییر در«نمایشگری» اثر است. باید توجه کنیم که اساس هنر مشارکتی- تعاملی بر تغییر اثر استوار است. (Kathryn Brown.2014)
ویژگی های اساسی هنر مشارکتی- تعاملی به شرح زیر است:
- مخاطب(ان) بتوانند نمایشگری اثر را تغییر دهند یا دگرگون کنند .
- به واسطه ی همین تغییر دادن یا دگرگون کردن نمایشگری اثر، به فهم کامل اثر دست یابند.
- ایجاد تغییر در نمایشگری اثر بدون میانجیگری واسطه ای رایانه محور صورت گیرد.(پاپر،۱۹۶۸.ص۱۰)
هنر دیجیتال (Digital Art)
همانطور که از نام این هنر پیداست، فرایندِ این هنر بر اساس ارتباطات مخاطبان دور از هم شکل می گیرد.«هنر دیجیتال» تحت عناوین «هنر چند رسانه ای» یا «هنر کامپیوتر» نیز تعریف می شود. هنر دیجیتال قابلیت گسترش در همه ی شاخه های هنری را دارا است و گستره ی آن، از نقاشی تا موسیقی بدیهی است. به همین علت از پذیرش عمومی بیشتری نسبت به دیگر شاخه های هنری برخوردار گشته. (Paul, Christiane (2006)
به طور کلی، ویژگیِ خاص زیباشناسی هنر ارتباطات راه دور و هنرهای ارتباطی که نسبتی نزدیک با ویژگیهای فنی آنها دارد؛ هم به ایجاد آن مربوط است و هم به دریافت آن، که در این حوزه بیش از هر قالب هنری دیگر در هم ادغام می شوند. (Lieser, Wolf.2009)
این(ویژگی هایِ خاصِ زیباشناسانه) ویژگی هایی هستند مثلِ ایجادِ یک رخداد بیش از یک شیءِ مادی، برقراری یک شبکه از روابط انسانی بدونِ تبعیض به صورت همزمان و بدون محدودیت جغرافیایی، و بنابراین یک روش کاملاً جدید از برقراری ارتباط با فضا و زمان، و مهمتر از همه، یک تعامل گری اندیشیده شده توسط هنرمند که امکان ارتباط خلّاق را می دهد. ( پاپر، ۱۹۹۳ ،ص. ۱۱۹)
باید دقت کرد کنشی که در این گونه آثار بوجود می آید و منجر به خلق تعامل در اثر می شود، کنشی است که از طریق مخاطبان دور از هم ایجاد می شود. آنچه که در هنر ماهواره ای موجب تغییر در نمایشگری اثر می شود،رایانه محور نیست. بلکه ارتباطی است که از طریق ماهواره ایجاد می شود.
«هنر ماهواره» را گونه ای هنری است که:
- مخاطبان آن می توانند نمایشگری اثر راتعیین کنند و تغییر دهند.
- درک اثر، تماماً، وابسته به تغییر نمایشگری است.
- کنشی که تغییر نمایشگری را موجب می شود، نه «تعامل» بلکه «ارتباط» میان مخاطبان دور از هم.
هنر نت (Net Art)
در منابع مختلف از آن با عناوین «هنر نِت»،«هنر اینترنت»،«هنر شبکه ای» و«هنر وِب» یاد می شود.(واندز، ۲۰۰۶ ،ص. ۱)
«هنر نت» از سنتِ هنری گالری ها و موزه ها به دور است و به ارایه ی تجربه ی زیبایی شناختیِ متفاوتی روی آورده است. «هنر اینترنت» اغلب- اما نه همیشه- تعاملی، مشارکتی و مبتنی بر چند رسانه است. از این گونه ی هنری می توان برای گسترش یک پیام سیاسی، اجتماعی و غیره با استفاده از تعاملات انسانی بهره گرفت.هنر اینترنت یا نت، قابلیت اتصال به چند فرهنگ و اجتماع را دارد، زیرا اساسا بر پایه ی محیط رایانه ای استوار است و تحت تاثیر مشارکت مخاطبان خود قرار دارد. بر این اساس، اثر هنری از لحظه ارایه در حال تغییر است.هنر نت بر اساس تعامل مخاطبین خود پیش می رود، بنابراین می توان آن را بگونه ای اثری تعامل محور دانست. اما اینگونه از تعامل، بدلیل وجود واسطه ای به نام رایانه برای مشارکت مخاطب در اثر، تعاملی بی کنش اطلاق می شود.
«هنر نِت» گونه ای هنری است که:
- نمایشگری آن، خود همان تارنما است که مخاطبان می توانند با اتصال به آن، آن را تغییر دهند.
- از آن جا که اساس هنر نت بر قابلیّت تعامل مخاطبان استوار است، فهم کامل آنها از اثر نیز وابسته به آن است.
- کنش مخاطبان در تغییر نمایشگری اثر، تعامل بی کنش است. (Bosma, Josephine,2011)
ویژگی اساسی هنر تعاملی
بدون تردید ویژگی اساسی اینگونه ی هنری را می توان تأسیس فرایند ارتباطی بین افراد به لحاظ جغرافیایی دور از هم دانست، به طور کلی ویژگی خاص زیبایی شناسه هنر های تعاملی هم به ایجاد و هم به دریافت آن مرتبط است. این ویژگی، مثل یک رخداد بیش از یک شی مادی برقراری شبکه ای از روابط انسانی بدون تبعیض به صورت هم زمان و بدون محدودیت جغرافیایی و بنابراین یک روش کاملاً جدید از برقراری ارتباط با فضا و زمان و مهم تر از هم یک تعامل گری اندیشیده شده توسط هنرمند که امکان ارتباط خلاق را می دهد. (پاپر،۱۹۹۳. ص ۱۳۹)
«هنر تعاملی» با وجه جهان شمولی خود باعث می گردد،مردم از هم و درباره ی هم یاد بگیرند. المان های اجتماعی و فرهنگی یکدیگر را بشناسند، بدون آنکه این که ماهیت های مشترک یا تعاریف دارای ارزش جهانی باشند. این وجه ارتباطی هنر تعاملی را آشکار می کند که موجب ایجاد شبکه ای از روابط انسانی، بدون در نظر گرفتن محدودیت های جغرافیایی و دگرگون شدن سوژه در نقطه مقابل برقراری شبکه روابط انسانی در فضای محدود، واقعی فیزیکی گالری و احیای سوژه در هنر قرار می گیرد. همچنین آثار هنری در این سبک ویژگی دیگری را در هنر شکل داده است و آن خاصیت «مادیت زدایی» است؛ به این معنی که هنرهای مفهومی و بخصوص هنرهای تعاملی با دستکاری جلوه های طبیعی، موضوعات بیشماری از طبیعت و ارگانیسم ها را انتخاب می نمایند و با استفاده از تکنولوژی های جدید به بازنمایی آن ها می پردازند. این موضوع به ارایه ی تعریفی دوباره از رابطه میان هنرمند و اثر منجر شده است. برای مثال می توان به رابطه میان طبیعت و اسکن تصاویر از پروانه ها«بعد بزرگ پروانه» (۲۰۰۱)، اثر «جوزف سیر» (۱۹۵۸) اشاره کرد. تصاویر، از اسکن بدن پروانه تولید شده تا جزییات بیشتری نمایش داده شود، جزییاتی بیشتر از آنکه با دوربین مشاهده می شود. این اسکن ها با نورپردازی بر روی بدنِ تماشاچیان منعکس می شد تا بتوانند سطح خارجی بدن پروانه را بیشتر از حالت واقعی لمس کنند. این موضوع باعث بروز حالت های مختلفی در مخاطبان می شود. از حس وحشت تا تنفر یا شگفتی. (پال،کریستین، ۹.۲۰۰۹)
ماهواره، اینترنت، وسایل ارتباطی جمعی مدافع زندگانی انسان در عصر جدید با همه ی در هم آمیزی هایی شگفت آور هنر ها، فناوری علم است و آنطور که «دریک دی کرکهو» ( Derrick de kerck hove ) بیان کرده، به منظور درک پیچیدگی محیط ماهواره و شبکه ی کامپیوتر، احتیاج به یک حس تشخیص مکانی جدید داریم. از این لحاظ هنر ارتباطی، بیان شیوه هایی است که در آن فناوری های ارتباط بر رابطه روانشناختی ما با فضا و مفاهیم آن تأثیر می گذارد.(ascited in popper,1993, p.126)
این گونه ی هنری هیچ تناقضی را بین خود و جهان در حال رایانه ای شدن و ارتباطات ماهواره ای و رایانه ای بین انسان نمی بیند، بلکه وظیفه ی ایجاد آمادگی برای ورود به چنین عصری را نیز بر دوش خود احساس می کند.
فرآیند ورود و تاثیر رسانه بر هنرهای تعاملی
رسانه در هنرهای تعاملی می تواند فراتر از تعریف مشخص خود پیش رود و خاستگاه اصلی خود را به استفاده از رسانه، آن هم رسانه های نوین متصل کند. استفاده از اینترنت، رایانه ها و دیگر تکنولوژی های روز در هنر تعاملی، اصلی اساسی است. اینترنت خود بعنوان یک رسانه ی تعاملی معرفی می شود و باعث می گردد که مخاطبین تبدیل به متفکرین و اجرا کنندگان هنر به حساب بیایند. این شبکه ی جهانی، با در اختیار گذاشتن حداکثر میزان مشارکت مخاطبان در محتوای مطالب ارایه شده بیش از هر تکنولوژی رسانه ای جدید دیگری، نشان دهنده ی تفکر تغییر و تازگی در فرهنگ معاصر است. اینترنت باعث گردیده امور مجازی به امور قابل قبول و حقیقی تبدیل گردند و باعث شود دیدگاه ها و تفکرات از طریق دنیای مجازی به همه جای جهان ارسال گردد.از سوی دیگر، ظهور تکنولوژی های مختلف امکانات جدید و به روزتری را در اختیار هنرمندان گذاشته تا دنیای هنر شیه جدید از آثار هنری را به خود ببیند.
بنابراین در یک نگاه موشکافانه، هنر تعاملی به مدد حضور رسانه های نوین چون اینترنت و ایزارهای تکنولوژیک، نوعی رسانه محسوب می شود. رسانه ها این امکان را فراهم می کنند تا در برابر هنرهای تعاملی برخوردی جهانی داشته باشیم .یعنی زبان هنرهای تعاملی قابل ترجمه در همه جهان است. تاثیرات رسانه بر هنر تعاملی در سطح جهانی به گونه ای است که این هنر بر اساس دو فرآیند مختلف شکل گیرد:
- به واسطه تجربیات پیشینی شکل بگیرد. به عنوان مثال، تجسمی از یک اتفاق جهانی، اقتصادی، اجتماعی و … باشد.
- برخلاف تجربیات پیشینی شکل بگیرد. بدین معنی که رسانه موجب می گردد هنر تعاملی تجربیات جدیدی را بروز دهد. شاید این تجربیات قبل از آن هم شکل گرفته باشد، اما مخاطبین به صورت دیگری آن را تجربه نکرده باشند. (اینترنت این امکان را بخوبی فراهم ساخته است)
هر دوی این ویژگی ها سبب می شود که رسانه شیوه جدیدی از بیان هنری را در دوره معاصر شکل دهد. اما این تنها نوع رسانه موجود در هنر تعاملی نیست. مخاطب که عاملی مهم در این هنر محسوب می شود، در مقابل کنش های اثر هنری واکنشهایی را از خود بروز می دهد. این واکنش ها باعث می شود اثر هنری فرآیندی را خلق کند که مجموعه ای از پیام های مختلف است. این پیام ها می توانند در وهله ی اول در میان مخاطبین اثر باز نشر شوند. اما به کمک رسانه های مختلف می توانند بازخوردی جمعی را بوجود آورند و در سطح جهانی ترجمه گردند. در واقع هنر تعاملی این امکان را فراهم می کند که مخاطب در طول اجرای اثر هنری فضا را مورد تاخت و تاز قرار دهد..در این صورت،تعاملات میان هنر تعاملی و رسانه ها مانند سرمایه ای در گردش است که تاثیرات مختلفی را در حوزه هنر و اجتماع پدید آورده. در اینصورت،مخاطبان خود گونه ای از رسانه به حساب می آیند.زیرا مشارکت آنها در اثر هنری می تواند محتوای اثر هنری را تغییر داده و معنای عمیقتری را بوجود آورد. گاه در هنرهای تعاملی هنرمند از بدن خود برای بیان هنری کمک می گیرد و مخاطب تمامی مفاهیم را از هنرمند دریافت می کند. همه اینها به گونه ای رسانه به حساب می آیند. در حقیقت در همه هنرها،هنرمند از هر ابزاری که برای بیان هنری خود استفاده می کند نوعی از رسانه را به کار گرفته است. اما در هنر تعاملی، رسانه های نوین، مخاطبین و حتی هنرمند رسانه نامیده می شوند.
در حقیقت فرآیند ورود رسانه در هنر تعاملی و بالعکس به گونه ای یکسان شکل گرفته است و هر دو به گونه ای یکسان از یکدیگر تاثیر می پذیرند. هنر تعاملی باعث می شود رسانه های نوین از حالت مجازی خود خارج و در تعاملی پایاپای با مخاطب باشند و تبدیل به امری حقیقی گردند. همچنین رسانه باعث می گردد هنرمند از تنها خالق اثر هنری تبدیل به یک ایده پرداز شده و خود نیز به عنوان یک مخاطب با اثر هنری مواجه گردد و در فرآیند شکل گیری اثر هنری با مخاطب همراه گردد. در حقیقت هنرهای مفهومی بخصوص هنرهای تعاملی، شیوه ی استفاده از رسانه ها را تغییر دادند و همچنین رسانه ها شیوه ی تعریف هنرمند و مخاطب را.
هنرهای تعاملی و شیوه کاربرد رسانه ها در ایران
اما ورود هنرهای مفهومی در ایران را باید در پانزده سال اخیر جستجو کرد. زمانی که اولین «ویدیو آرت» در «ایران» به نمایش درآمد و در واقع اولین حضور هنرهای مفهومی در «ایران» به ثبت رسید. هنرهای مفهومی در ایران عمری کوتاه دارد، اما در دنیای غرب این هنر از قرن بیستم آغاز شده است و هنرمندان ایرانی هیچ گونه نقشی را در این زمینه ایفا نکرده اند. هنرهای مفهومی و بخصوص هنر تعاملی در ایران بسیار کم رنگ است. بدین معنی که شاید رسانه ها در هنر تعاملی مورد استفاده قرار بگیرند، اما وسیله ای برای اشاعه و گسترش این هنر به حساب نمی آیند و حتی به اشتباه مورد استفاده قرار می گیرند. در حقیقت تاثیرات رسانه بر هنر تعاملی و بالعکس در ایران، فرآیندی محدود است که در حیطه هنر تعاملی و رسانه اتفاق می افتد. یعنی هنر تعاملی تنها به استفاده از اینترنت و ابزارهای تکنولوژیک محدود می شود و کم تر اتفاق می افتد که مخاطب یا هنرمند در اثر هنری مورد بررسی قرار بگیرند.در واقع برای هنر تعاملی در ایران نمی توان تاریخچه ای حرفه ای را در نظر گرفت و آن را هنری پیشرو در دوره معاصر به حساب آورد.هنرهای مفهومی به شیوه کلاسیک خود در ایران تجربه نشده است اما نمی توان منکر شکل گیری آن شد. اما این شکل گیری با قواعد تعیین شده و دست جهانی پیش نمی رود.
برای درک این موضوع به چند نمونه از اجراهای هنر تعاملی در ایران می پردازیم:
نخستین اثری که در این بخش به معرفی آن خواهیم پرداخت، اثری است از «محمود بخشی» که در دومین نمایشگاه هنر جدید (۱۳۸۱) در «موزه ی هنرهای معاصر تهران» به نمایش درآمد. این اثر به لحاظ فنی شامل چهار پنکه ی بزرگ و چند پرده ی عظیم سیاه رنگ است که در مقابل آن ها قرار گرفته. تا زمانی که مخاطبان تنها از دور به این تأسیسات نگاه می کنند اتفاقی نمی افتد. اما به محض اینکه یکی از آن ها در مقابل توربین قرار می گیرد، حرکات آن ها را شناسایی کرده و موجب روشن شدن آن ها می شود. این تغییر موجب ایجاد فرم های مختلف در پرده ها و واکنش از سوی مخاطبین می شود. در این اجرا، آن چه موجب تغییر نمایشگری اثر می شود، کنش فیزیکی مخاطبان در مقابل اثر است. عکس العملی که از سوی اثر موجب ایجاد تغییر در آن می شود صرفاً واکنشی است از سوی آن به کنش مخاطبان، آن چه در این جا رخ می دهد نه عمل و عکس العملی سیبرنتیکی است که بنابراین این اجرا را باید در دسته آثار سیبرنتیکی دانست؛ نه تعاملی، و کنش مخاطبان آن را نیز نه «تعاملی» بلکه که گونه ای از مشارکت دانست. همچنین صرف کاربرد ابزاری الکترونیکی در اجرای اثر، نمی توان آن را نوعی هنر تعاملی به حساب آورد.
نمونه ی دیگر از که در زمینه «هنر نت» معرفی می گردد، باید از سفره ی هفت سین «نادعلیان» نام ببریم که شامل هفت سین است که مخاطبان می توانستند با مراجعه به تارنمای این اثر به سلیقه خود آن را بچینند.
(www.wwwebart.com)
در این جا نمایشگری اثر همان تارنمایی است که مخاطبان باید با مراجعه به آن با اثر، «تعامل» کنند و هر مخاطب با ایجاد نمایشگری جدید، اثری جدید خلق کند. در این جا نیز نه کنش مخاطبان برای تغییر نمایشگری این اثر کنشی فیزیکی است و نه این اثر در مرورگر اینترنت قرار داده شده تا مخاطبان از طریق رسانه ی اینترنت آن را دستکاری کنند. بنابراین این اثر نیز نه «هنر نت» است و نه «تعاملی» بلکه تعاملی بی کنش است که با وساطت رایانه انجام می شود.
نگاه خیره اش را حس می کنم ( ۲۰۱۲ ) امین دوایی و سامان تهرانی
این اجرا که در دومین نمایشگاه «هنر دیجیتال تهران» در «گالری محسن» به نمایش درآمد، مخاطبان پس از ورود به درون اثر با یک جعبه دیوار مانند مواجه می شوند که با پرده ای کتان پوشانده شده است. در پشت این پرده، مجسمه ای سر مانند وجود دارد که به واسطه سه موتور خود تنظیم حول محور های (( xyz )) حرکت می کند. با استفاده از حسگر، اثر موقعیت سر مخاطب را شناسایی می کند و به محض ورود او به درون اثر و قرار گرفتن در نطقه مورد نظر (وسط اجرا) ربات شروع به تعامل با او می کند. حرکاتِ سر ربات با حرکات سر مخاطب تنظیم می گردد. در ضمن اگر مخاطب در زمانی کمتر از یک دقیقه بیش از حد به ربات نزدیک شود، او از مخاطب دوری کرده و به جعبه خود باز می گردد. این بدان معناست که سر ربات هنوز به مخاطب اعتماد نکرده اما پس از یک دقیقه تعامل از فاصله ای دور، خود سر به سوی مخاطب حرکت می کند و نشان می دهد که در حال اعتماد کردن است. از اینجا می توان گفت:۱. در این اثر مخاطبان آن می توانند نمایشگری اثر را تغییر دهند. ۲. دریافت کامل اثر منوط به تعامل با آن و کشف معنی آن است و ۳. درگیری مخاطبان با اثر به صورت فیزیکی و با واسطه گری واسطه ایِ رایانه ی مبنا صورت می گیرد.
به نظر می آید که در ایران و در میان هنرمندان هنرهای مفهومی تعاریف جدید رسانه به خوبی مشخص نگردیده است. هنر دوره معاصر در سطح جهانی بیش از پیش به دنیای رسانه ها وابسته است. عدم ارتباط و توجه به مناسبات رسانه ها در دنیا باعث می گردد تا هنر معاصر ایران از این گردونه عقب مانده و نتواند ایده ها و خلاقیت های جدیدی را از خود بروز دهد.
پانویس:
مراثی. محسن ، پژوهشی در تعریف و تحدید انواع هنرهای مشارکتی– تعاملی،. مجله جهانی رسانه نسخه فارسی، ۱۳۹۳
موشتوری،آنتیگون.جامعه شناسی مخاطب. ترجمه : حسین میرزایی.انتشارات: نشر نی. ۱۳۹۴
بنیانیان،حسن.ایده پردازی برای فرهنگ سازی،انتشارات : سوره مهر،۱۳۸۸
کوهن، بروس. درآمدی بر جامعه شناسی،ترجمه: محمد ثلاثی، انتشارات: توتیا،۱۳۸۵
Bourdieu, Pierre. (1997) out line of a theory of practice, cambridge university
Van Ejik,Koen. (2000) “Richard A. Peterson and the cultural of consumption”. Poetic,Vol.pp219
Littlejhon,W, & Karen,F.(2005) “ Theories of Human Communication,Eight Edition,London and Wadsworth
Lopes,D.M(2010). A Philosophy of Computer Art.Routledge.London and new york.
Popper.F.(1993). The Art of the Electronic Age.Thames and Hudson.London
Popper.F(1968). Origin And Development of Kinetic Art. Studio Vista.UK.
Wands.S(2006). Art of the Digital Age. Thames and Hudson.London
Bosma, Josephine, Nettitudes Let’s Talk Net Art, Nai010 publishers, Rotterdam, 2011
Edward A. Shanken, “From Cybernetics to Telematics: The Art, Pedagogy, and Theory of Roy Ascott,” in Roy Ascott (2003, 2007), Telematic Embrace: Visionary Theories of Art, Technology, and Consciousness, University of California
Claire Bishop, Artificial Hells: Participatory Art and the Politics of Spectatorship, Verso Books, 2012.
Kathryn Brown (ed.), Interactive Contemporary Art: Participation in Practice, I.B. Tauris, 2014.
Lieser, Wolf. Digital Art. Langenscheidt: h.f. ullmann. 2009, pp. 13–۱۵
Paul, Christiane (2006). Digital Art, pp 71. Thames & Hudson.
۲۴ لایک شده