عباس کیارستمی کارگردان پر آوازه ی ایرانی در مجموعه ی اشعارش نیز سراینده ی تصاویر روشنی از زندگی ناپایدار آدمی است، ناپایداری آن چنان تاریک و مه آلود که به چشم نمی آید، ناپایداری آن چنان واضح و روشن که باز هم از نظر مخفی است. همچون جنگل نشینی که درخت را هرگز نمی بیند، همچون ساحل نشینی که امواج را هرگز نمی شنود و همچون توده ی بی شکل و ناپایدار انسانی که در غربت انبوه دودها و اگزوز ها در سیلندر های ناپیدا گم می شود، له می شود. آن چنان که به چشم نمی آید. هنر عباس کیارستمی اما به چشم آوردن چنین به چشم نا آمدنی هایی است.
با طنابی پوسیده
به چاه
می روم
برای آبی گندیده
که بکوبم در هاون
واین منم و ما و شما که تن بر خاک
پای در گل
دل بر آتش
سر بر باد
له می شوم آن چنان که تو نمی بینی و آن چنان که او نمی بیند و آن دیگری نمی شنود چرا که:
بی زارم از زبان
زبان تلخ
از زبان دستور
از زبان کنایه
با من
به زبان اشاره سخن بگو
و عباس کیارستمی در مجموعه ی سر بر باد با ما با این چنین سخن می گوید همچون انگشتی که به ماه اشاره می کند. و ما سر بر باد می گذاریم و انگشت را نمی بینیم و در ماه گم می شویم اما نه در این ماه در همه ی ماه ها در همه ی آن ماه هایی که از شدت عشق بی زاریم.
تصاویر زیبای سرکار خانم فائزه پور کمالی شاعرانگی این مجموعه را دو چندان کرده است. کتاب سر بر باد از سوی نشر و پژوهش رسم در سال جاری روانه ی بازار کتاب گردیده است و تنها با قیمت چهار هزار تومان چشم انتظار علاقه مندان است.
۲۵ لایک شده