مفید و ثمربخش، پیرامون بنیادی ترین آموزه ها در هنرهای تجسمی
گفت وگو با مترجم کتاب «١٠١ باید در مسیر هنرمند شدن »
سمانه محمدعلی
کتاب ۱۰۱ باید در مسیر هنرمند شدن، ترجمه ی کیوان خلیل نژاد در سال نود و هفت توسط انتشارات فاطمی روانه ی بازار نشر شد. این مجموعه شیوه های فنی و تکنیکی پیرامون به ظهور رساندن ایده در چهارچوب یک اثر هنری است. نویسنده در یادداشت آغازین، هنر را انگاره ای همگانی می داند که در هر فرهنگی یافت می شود. او با پاس داشتن همین ذهنیت هنر را بخشی جدایی ناپذیر از زندگی دانسته مهمترین موارد برای آموزش مفاهیم و تکنیک-های هنری را درکتاب به رشته ی تحریر درآورده است.
نویسنده در مقام یک آموزگار هنر اعتقاد دارد در دنیای مدرن همچنان فراگیری تکنیک های هنری اهمیت بسیاری در مسیر هنرآموزی دارند چرا که آگاهی داشتن از جزئیات بوجود آمدن یک اثر هنری باعث خلق تصویری متفاوت از چگونگی به ظهور رسیدن یک اثر هنری در ذهن صاحب اثر می شود. کتاب شامل تصاویری است که انتقال شیوه های کاربردی را با مفاهیم تئوریک آن ها همراه می سازد.
کیت وایت نویسنده ی این کتاب در ادامه ی یادداشت خود اعتراف می کند بازنمایی آثار هنری هنرمندانِ دیگر در این کتاب به هیچ روی جایگزینی برای آثار اصلی نیست و اینجاست که تفاوت میان اثر هنری حقیقی و یک اثر تقلیدی را بیان می کند.
کتاب شامل ١٠١ باید برای تبدیل شدن به یک هنرمند است که این گونه آغاز می شود « هنر می تواند هر چیزی باشد». در مرحله ی دوم آموختن طراحی که به مانند روشی است برای بیان خویشتن، مرحله ی سوم شناخت دنیای پیرامون مطرح می شود و در قدم چهارم نگارنده «هنر را محصول یک فرآیند» می داند. این روند تا آخرین و تأمل برانگیز ترین گزاره ادامه پیدا می کند. «هر دانش آموخته ی هنر، هنرمندی موفق نخواهد بود». چرا که به باور من هنر حقیقی ترکیبی است آمیخته از جوشش خلاقیت ذاتی هنرمند و کوشش او در جهت به ظهور رساندن اثر. آن چه که اثر هنرمند را به اثری ارزشمند تبدیل می کند ایده های خلاقانه ی ذاتی است که بی واسطه به یک شی تبدیل می شوند و صاحب اثر را به هنرمندی حقیقی تبدیل می کند.
کتاب با بیانی سلیس و قابل فهم نردبانی با صدویک پله را ترسیم می کند که هنرآموز می-بایست پله به پله آن را بپیماید. در نهایت اما خواننده ی این اثر با این پرسش روبروست که در مباحث خاص هنری پیمودن این صدویک باید از او یک هنرمند تمام عیار می سازد یا نه ؟ اینجاست که خلأ ناگفته ماندن گرایش درونی افراد نسبت به انواع هنر در این کتاب احساس می شود .
بنابراین اگرچه یادگیری شیوه های تکنیکی این کتاب می تواند هنرآموز را در این مسیر به جلو هدایت کند اما کتاب هایی از این دست نمی تواند به مثابه ی راهگشایی صد در صد برای تبدیل شدن به یک هنرمند حقیقی عمل کنند زیرا جوشش ذاتی خلاقیت که عنصر اصیل خلق اثر هنریست در نظر گرفته نشده است. در ادامه، متن مصاحبه با مترجم درباره مهم ترین بخش ها و فرازهای کتاب و پرسش های احتمالی خوانندگان این کتاب را خواهید خواند.
برای شروع ضمن معرفی، مخاطبان را با سوابق پژوهشی و تخصصی خودتان آشنا کنید .
من کیوان خلیلنژاد هستم در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری در رشتهی پژوهش هنر تحصیل کردهام در حرفهی پژوهش، نقد و تدریسِ هنر مشغول فعالیت هستم. حوزههای نقدهنری، هنر مدرن و پسامدرن و همچنین رویکرد اسطورهشناسانه در نقدادبی را بهصورت تخصصی دنبال میکنم و چند سالی است که مشغول تدریس دروس نظری گروههای مختلف هنر در مراکز دانشگاهی میباشم.
تعریف شما در جایگاه یک پژوهشگر هنر از هنر و هنرمند چیست ؟
برای رسیدن به تعریفی منسجم از هنر ابتدا میبایست حقیقتِ تاریخمندی این مفهوم را در نظر آورد. بدین معنا که در طول تاریخ هم معنای هنر، همین طور مفاهیم و اشیایی که به این واژه نسبت داده شدهاند دستخوش نوسان و تغییر شدهاست همچنین چهارچوب ذهنی این مفهوم نیز تطوری تاریخی را از سرگذرانده ؛ با تغییر این مفهوم، هنرمند به عنوان عامل فاعلی آن نیز دگرگونی پذیرفته است. ماهر، فاضل و استادکار بخشی از جنبههای هنرمند هستند که بهطور سنتی همراستا و همعرض با او قرار می گیرند.
با در نظرگرفتن تمامی این پیچیدگیها و تغییرات، کارهنری همواره به عنوان محصول بیواسطهی فرهنگ حدود سیهزار سال بخشی جدایی ناپذیر از حیاتِ مادی و فرهنگی بشر بوده است. هنر تجربهای انسانی و انسان ساز است. هنر فرایند یا محصول نهایی فرایندی است که انسان یا نهادی انسانی آن را هنر لمقداد می کند.
بی تردید انتخاب های مختلفی برای ترجمه پیش روی شما وجود داشته چرا این کتاب را برگزیدید و هدفتان از ترجمه ی این اثر چه بوده است ؟
من به شکل حرفهای در قالب یک مترجم تعریف نمیشوم. آنچه به عنوان پیشران انگیزشی سبب شد تا این کتاب را برگردانم ایدههای درون کتاب است. ایدهی معاصر پیدایی مدارس هنر و بحثها و نقدهای جدی که قاعدتاً میبایست در چنین فضایی شکل گیرد برای من بسیار شگفتانگیز مینمود. میدیدم آنچه مد نظر نگارنده تحت عنوان «مدرسهی هنر» وجود دارد نه در هنرستانها و نه در دانشگاههای هنری در ایران محقق نمیشود پس نام کتاب را از صد و یک موضوع آموختنی در مدارس هنر به ۱۰۱ باید در مسیر هنرمند شدن تغییر دادم. از واژهی «باید» در عنوان تازه استفاده کردم زیرا بیش از هرچیز آنچه در لحن کتاب به چشم میخورد فضای آمرانه و معلمانهی نگارندهی کتاب است که خود آموزگار هنر و نقاشی معاصر است.
این کتاب کاملا یک کتاب کاربردی و پراتیک است، آیا برداشت شما به عنوان مترجم با من که خواننده این کتاب هستم متفاوت است ؟
«۱۰۱ باید در مسیر هنرمند شدن» مجموعهای از گزینگفتارها است. نوشتاری فشرده و کارساز که گام به گام مخاطب را برای ورود به دنیای هنر مهیا میسازد. زبانِ رسمی دنیای هنر زبان تصویر است. آموزگاران هنر میکوشند تا از طریق آموزش سوادِ بصری هنرآموزان را در دستیابی به این ابزار یاری کنند. هنرمندان نیز از زبان بصری برای گفتگو با مخاطبین استفاده میکنند. ۱۰۱ باید در مسیر هنرمند شدن نه تنها اصول اولیهی زبان رسمی دنیای هنر را میآموزد بلکه روشهایی عملی برای ایجاد و شکلدهی به ایدههای هنری ارائه میدهد.
در نگاه اول آموزگارانِ هنر و هنرجویان مخاطبین اصلی کتاب بهنظر می رسند، با نگاهی عمیقتر اما آنچه در راستای رسیدن به ادراک هنری ارائه میشود هر بینندهای را در مسیر بینشِ هنری قرار میدهد. فهم و تحلیل آثار هنری روش فکر کردن با چشم است. دارندگان این بینش همچنان که قادر به کشف زیباییاند میتوانند خیالی دلپذیر را جایگزین پلشتیهای جهان سازند.
مولف این اثر که خود از اساتید برجستهی نقاشی معاصر است برای هر یک از گفتارهای کتاب تصویری طراحی کرده است. عمدهی این تصاویر اقتباسی است از آثار شاخص تاریخِ هنر، کشف پیوستگی میان تصاویر و متن کمک شایانی به فهم مضامین کتاب کرده همچنین تعمق در ویژگی تصاویر اولین گام در جهت تحلیل و تفسیرِ شخصی از آثار هنری خواهد بود.
۱۰۱ باید این کتاب از کجا وام گرفته شده اند ؟ از زندگی و آثار بزرگان هنر ؟
گزارههای این کتاب را در دو بخش میتوان دستهبندی کرد گروهی به مفاهیم بنیادی هنر یا حتی امور فلسفی میپردازند و نگاهی بیرونی به مفاهیم و چهارچوبهای هنری دارند و دستهی دیگری از آنها به شرح امور عملی تر همچون پرسپکتیو و یا دایرهی رنگ می-پردازند. دربارهی تصاویر کتاب که تمامی آنها را کیت وایت خود ساخته است، یک دسته، یادمان های مهمی از تاریخ هنر همانند اثر مارسل دوشان، جسپر جونز، روتکو، پیکاسو و دیگران هستند و بخش دوم را تصاویری دربرگرفته که کیت وایت خود به فراخورِ تبیین موضوع طراحی کرده است. در این میان یک اثر انتزاعی از خود او نیز به چشم میخورد. تمامی این دو دسته به شکلی منسجم و با یک تکنیک ثابتِ طراحی، ساخته شدهاند. وجود آنها نه تنها انسجام کتاب را بهبود بخشیده بلکه به فهم و تعمیق بیشتر هر گزاره نیز کمک شایانی کرده است.
لطفا توضیح دهید شیوه های کاربردی ارائه شده در این کتاب کدام یک فنی و تکنیکی ، کدام یک مادی و عینی و کدام یک ذهنی و انتزاعی هستند ؟
آنچه در این اثر ارائه شده راهکارهایی اساسی برای طیف گستردهای از مسائل، از ایده و نگاه به جهان تا ساختِ رنگ و ادراک فضا و پرسپکتیو را شامل میشود. مسائلی که هریک گاه چندین عنوان درسی را در رشتههای دانشگاهی هنر شامل میشوند در این جا ذیل بخشهای فشرده در پنج سطر تبیین شدهاند. این فشردگی امکان بسط و تشریح به کمک آموزگار و همچنین دستیابی به لایههای معنایی متعدد و عمیقتر را، در صورت مکث و تأمل، برای مخاطب فراهم میآورد.
نویسنده برای ارائه این شیوه های کاربردی تحت تاثیر کدامیک از مکاتب هنری بوده است ؟
همانطور که از انتخاب اولین تصویر برای کتاب برمیآید مولف بیشتر به هنر مدرن و جریان معاصریت توجه دارد هرچند که خود را در برابر آموزش دقیقِ فنون هنری و مهارتآموزی به هنرجویان مسئول میپندارد.
با این همه آنچه در سراسر کتاب بازنمایی یافته است تأکید بیشتر مولف بر موضوع صورت (فرم) و فرایند هنری است. با اینکه «هنر یکسره سیاسی است» اما همین موضوع سیاسی «کاملا بیفایده» قلمداد شده است. چندگانه گی این روایتها در دل گفتمان منسجم درون اثر همچون شاخههایی که از یک بدنهی واحد روییدهاند ادراک پذیر هستند.
نویسنده برای به تحریر در آوردن این شیوه ها از کدام زاویه به آثار هنرمندان دیگر نگاه کرده است ؟
مولف با نگاهی نقادانه نسبت به تاریخ هنر دست به انتخاب آثاری زده که به طور مستقیم یا ضمنی و یا حتی به شکلی کنایهآمیز به موضوع مورد بحث او اتصال مییافتند.
چرا در این کتاب به تأمل بر انگیزترین بحث که خلاقیت ذاتی یک هنرمند است پرداخته نشده است؟
مولف کتاب بیش از موضوع خلاقیتِ ذاتی به بحث پیرامونِ فرایند، تجربه و اجرای هنری تمایل دارد. میتوان اینگونه پنداشت که خلاقیت در مقام امری اصیل و ذاتی در چهارچوب فکری او برای این کتاب جایی نیافته. تصور خلاقیت ذاتی برای هنرمند ما را به سمت تصویری رمانتیک از هنرمند پیش میبرد که با ایدهی فردیت و اصالت وجودِ اثر هنری به عنوان حاصل کار و تجربهی هنرمند و نه چیزی الهام شده به او در منافات است.
در پایان حقیقتا از دیدگاه شما با طی کردن ١٠١ قدم این کتاب راهی برای هنرمند شدن پیش روی افراد باز می شود ؟ یا اینکه هنر اصیل محصول جوشش درونیه خلاقیت آدمی است ؟
من به درون در مقام آینه و یا سازمان دریافت الهامات باور ندارم. آنچه از نگاه من درون یک هنرمند است تصویری است که او بر مبنای شناختِ شخصیتها، قابلیتها و محدودیتهای خود برساخته است. هنرمند دروازهی درون را میگشاید نه برای آنکه منبع نور را بیابد بلکه پلههایی را خواهد یافت که او را به درون زیرزمینی مرموز مملو از خاطرات، آرزوها و رانهها پیش خواهد برد.
این صدویک گام به نظرم مقدمهای خواهد بود برای نگاه نقادانه به جهان و رسیدن به ادراکِ امکانِ تبدیل وقایع به رخدادهای هنری.