آن شور به خیانت
بلا ایزابل آخمادولینا
برگردان شاپور احمدی
چه سالیانی از میان همین خیابان خودمان
صدای آن گامها به گوشم رسیده است- از دوستانی که رخت برمیبندند.
و تاریکی در آن سوی پنجرهام شادکامی را میرانَد
تا بر هر عزیمت گرانبار گواهی دهد.
***
۵دوستانم کار و بارشان را سامان نمیدهند،
از منزلشان نه آهنگی بلند میشود، نه آوازی،
فقط دستهای هست از دختران معمول دگا
با پرهای نیلی، که بشرهی خود را ورانداز میکنند.
***
هر چه بتوانم انجام میدهم، هر چه بتوانم انجام میدهم، نمیگذارم هراستان
۱۰امشب، شما بیچارگان را برخیزاند.
آن شور به خیانت، بسی سحرآمیز،
آی دوستان من، دیدهتان را دارد تار میکند.
***
این است سرشت سخت تو، ای عزلت، همچون
پرگاری آهنین میدرخشی؛ چه سرد
۱۵اکنون پرههایت را در اطرافم میبندی
بیاعتنا به اعتراضهای بیفایدهام.
***
مهمانم کن، و آنگاه، پاداشی ارزانیام دار، چون
مرا تو آفریدهای، و تسلی میدهم خود را
با نوازشهایت؛ بگذار بیارامم در برابرت
۲۰و خود را در آبیِ کمرنگِ ژالهات بشویم.
***
در جنگلت، بر سرپنجهام، وادارم کن
به کاکل افتادهی یکی چهرهی پالوده برسم در
شاخ و برگت، و برآوری برگها را بر رخسارم
آن گونه که احساس کنم- پرت افتادن خود موهبتی است.
***
۲۵عطایم کن آرامش کتابخانههایت را،
نواهای سنگین در تالارهای موسیقی را؛
نیروی خرد- به این شیوه فراموش میکنیم
کسانی را که مردهاند یا هنوز زندهاند.
***
این سان باید خردمندی و اندوه را با هم بیاموزم،
۳۰و همه چیز معنای پنهانشان را واگذار خواهند کرد؛
حتی طبیعت خمیده بر شانهام
شاید رازهای کودکانهاش را بر من فاش سازد.
***
اما فراسوی همهی ظلمت، اشکها، و
فراموشیِ آنچه برای همیشه از دست رفته است،
۳۵سیمای نازنین دوستانم اندکی
آشکار خواهد شد، پیش از وَرپریدنشان.
«تنها یک دلیل پسندیده برای سرودن شعر میشناسم- نمیتوانید بدون آن دست به کاری بزنید،» بلا ایزابل آخمادولینا سال ۱۹۷۷ در مصاحبهای هنگام نخستین دیدارش از جهان غرب چنین گفت. «وقتی جوانی جلو آمد و از من پرسید، «آیا من خواه ناخواه شعر بنویسم یا نه؟» بدو پاسخ دادم، «اگر راهی داری، ننویس.»
۲ لایک شده
2 Comments
مسعود
با سلام می خواستم از آقای احمدی بپرسم آن شور به خیانت یعنی چه؟عنوان شعر و عبارتش گنگه
احمدی
سلااام
شعر ، وضعیت جامعه ای بسته را وصف می کند، در این حال عزلت گزینی شاید راه نجات مطلوبی باشد، و گرایش به خیانت (البته به کنایه و با طنزی تلخ) ممکن است خاطرمان را آسوده سازد!