برای مردی که اورا پدر داستان ایران نامیده ام
طلا نژاد حسن
«درویشیان» را باید از زوایای مختلف دید. او نویسنده ای بود که هیچیک از قدرت های حاکم بر جامعه نتوانست اورا نادیده بیانگارد و وجود ش را انکار کند. درویشیان نماینده ی نسلی از نویسندگان جامعه ی ما است که در یک مقطع زمانی، به میدان آمدند و شرایط اجتماعی سیاسی زمان خود را به خوبی شناختند، روح جامعه و نیاز آن را هم به اندازه ی وسع تاریخی که سیر حرکت تاریخ بضاعت شان داده بود درک کردند. آن ها خالصانه به میدان آمدند. نویسندگان عصر درویشیان هر یک به نوعی ارکستر ی را به تجلی نزدیک کردند. این ارکستر در گوش مردم آن نسل خوش نشست و نسلی را ساخت، که به آرمان های تاریخی اش بیاندیشد کم یا زیاد کار خودش را کرد. در این ار کستر هر کس توانایی نواختن سازی را داشت «علوی»،«به آذین»،«هدایت»،«ساعدی»،«دولت آبادی»،«گلشیری»،«احمد محمود» و«درویشیان» آمدند و ایستادند وگفتند. هریک به وسع خود، تا ره آوردش که «کورش اسدی» بود(ای دریغ از رفتن زودهنگامش)
اما درویشیان را باید در رنج و ایستادگی اش در ابری ترین سال ها ودر شور آب ترین آبشوران ها دید. او از سال ۱۳۵۰تا ۱۳۵۷ به خاطر نوشتن کتاب «از این ولایت» و بقیه نوشته هایش دستگیر و ممنوع القلم شد. در آن روزها ما علاقه مندان ادبیات متفاوت با آن چه رایج بود، در به در یافتن نوشته های امثال او به صورت کتاب هایی جلد سفید زیر زمینی بودیم. کجا بود این فضای مجازی و رسانه های رنگارنگ؟ و به خاطر نوشته هایی که قرار است «بی مزد باشد و منت» اول در کرمانشاه هشت ماه به زندان افتاد. سپس در تهران دستگیر و پس ازگذراندن هفت ماه زندان از دانشگاه اخراج و برای همه ی عمر از شغل معلمی که عاشقش بود محروم شد. در نهایت دو باره درسال ۵۳ محکوم به یازده سال زندان شد و تا آستانه ی انقلاب ۵۷ در زندان ماند!
او که یک معلم بود و ریشه در اقشار فرودست جامعه داشت این همه رنج برای خودش و خانواده اش به جان خرید تا به آرمانی که به آن اعتقاد داشت پشت نکرده باشد. داستان های او بر گرفته از زندگی مردم فرودست بود و لایه های پیدا و پنهان زندگی آنان را با تکیه بر فرهنگ و زبان دیاری که می شناخت وریشه در آن داشت در قالب سبک و سیاق زمانه اش به تصویر می کشید. البته هر اثر ادبی از دیدگاه های گوناگون رویکردهای نقد ادبی قابل بررسی و نقد است. درویشیان را آنطور که درویشیان است باید دید. مردی که قلمش را به هیچ،حاکمی،هیچ ناشری و حتی بنفع هیچ نویسنده ای نفروخت. در جامعه ی امروز طبیعی است که آثار هنری نقد شود. نقد آثار درویشیان هم مانند نقد کارهای هر هنرمندی- چه در زمان حیات و چه پس از مرگش- حق جامعه ی ادبی و حق آن هنرمند برجسته است.
ما اهالی داستان در اندوه از دست دادن این نام آور عرصه ی داستان سوگواریم واین سوگواری را حق همه ی دوستداران ادبیات مستقل ازاد ایران می دانیم.