چهار شعر از آرزو نوری
جنگ
تلویزیون را خاموش کن!
از جنگ که می گویند
چهارستون تنام میریزد
برادر کوچکام
سربازی نرفته
و خانه پدریام
به مرزها نزدیک است
جشن تولد
برایم جشن تولدی بگیر
با اینکه خاورمیانه
پراز پیت نفت است
و کبریتها از دور
دستی بر آتش دارند!
کشتار پست مدرن
جنگ به جنگ
پیش می رفتیم
کشتار پست مدرن
مرگهای آنی را پس می زد
و ترس از سلاخی
سوراخ خمپاره را
ناچیز می کرد
مارش
یک روز
آهنگ صدای تو
جای مارشهای نظامی را میگیرد
و تمام جنگها
ختم به خیر میشوند
۷ لایک شده
One Comment
شکراله ذبیحی
مارش را دوست داشتم یا بهتر بگویم برای من شعر بود . با اینکه حساسیتهای اجتماعی جغرافیایی اشعارتان را درک میکنم اما فاصله گذاری آثارتان مانع ارتباط با کارهاتان شد. پاینده باشید