آفتاب گردان
ای آفتاب دیده ی مهتاب ندیده،
بلند بالای سر به زیر
ای که بی هیچ خار در خاک، گل تویی
وفا به دارِ زمین از برای چه مانده ای؟
نبودِ آفتابِ امروز تقصیر تو نیست،
چوبی از چهار چوب حصارت کم کن،
در هوای ابری،
گاهی به آسمان بنگر
مگر از این پاییز تا پاییزِ پس چند باران افتخار زیستن هست؟
زردی رخسارت را به ابر بسپار، بشوید اش
و گر به ترکیب زرد و سیاهت پای و دل بندی،
غمت مباد!
خورشید فردا نیز زرد می تابد
آیسان مرامی
۳۱ لایک شده
One Comment
محمدرضا
خیلی عالی بود