اشعاری از: دنا وینسنت میلی
برگردان: بهناز بیرون راه
ادنا وینسنت میلی[۱]
(۲۲ فوریه ۱۸۹۲- ۱۹ اکتبر ۱۹۵۰)
ادنا وینسنت میلی شاعر و نمایشنامهنویس آمریکایی بود که به دلیل فعالیتهای فمینیستی خود شناخته شده است. او آثار منثور خود را با نام مستعار نانسی بوید[۲] به تحریر درآورده است. به گفته ریچارد ویلبور[۳] “او برخی از بهترین غزلیات قرن خود را نوشته است”.
مادر او کورا[۴] پس از ترک همسرش در ۱۸۹۹ حزانت سه دختر خود را بر عهده گرفت. او دخترانش را تشویق کرد تا بلندپرواز و خودکفا باشند و از سنین کودکی آنها را با ادبیات و موسیقی آشنا کرد. او وارد کالج واسار[۵] شد و به نوشتن اشعارش ادامه داده و با تأتر نیز آشنا شد. در ۱۹۱۷ و در هنگام فارغ التحصیلی او نخستین مجموعه شعر خود به نام “رنسانس و دیگر اشعار”[۶] را به چاپ رساند. همچنین به سفارش بخش تأتر کاج واسار نخستین نمایشنامهی خود به نام “لامپ و زنگ”[۷] را نوشت که نمایشنامهای در مورد عشق میان زنان است.
پس از فارغ التحصیلی به روستای گرینویچ در نیویورک سیتی رفته و زندگی بوهمینواری را در پیش گرفت. او در یک زیرشیروانی ۹ فوتی زندگی میکرد و هرآنچه که گمان میکرد یک ویراستار ممکن است بپذیرد را می نوشت. او و دیگر نویسندگان روستای گرینویچ به گفته خود میلی “خیلی خیلی فقیر و خیلی خیلی سرخوش” بودند. او پس از آن با نویسندگانی مانند ویتر بینر[۸]، ادموند ویلسون[۹]، سوزان گلسپل[۱۰] و فلوید دل[۱۱] آشنا شد. در همان سال او مجموعه شعر “انجیرهایی از خاربوتهها[۱۲]” (۱۹۲۰) را منتشر نمود که به دلیل توصیفات بحثبرانگیز آن از جنسیت زنان و فمینیسم توجه زیادی را به خود جلب نمود. در ۱۹۲۳ چهارمین مجموعه شعر او به عنوان ترانهی چنگ باف[۱۳] برنده جایزه پولیتزر[۱۴] گردید. علاوه بر انتشار سه نمایشنامه منظوم، او همچنین متن یکی از چند اپرای بزرگ آمریکا به نام “نوکر پادشاه[۱۵]” (۱۹۲۷) را نیز نوشته است، وی در سال ۱۹۵۰ در گذشت.
کدامین لبها را لبهایم بوسیدهاند، و کجا، و چرا
کدامین لبها را لبهایم بوسیدهاند، و کجا، و چرا،
از یاد بردهام، و کدامین بازوان
تا صبح به زیر سر من آرمیدهاند؛
اما باران امشب غرق در ارواحی است،
که به پنجره میزنند و آه میکشند و به انتظار پاسخ گوش میسپارند،
و در قلب من دردی خاموش میجنبد
برای پسرکانی به یاد نیامدنی که دیگر
نیمه شبان با گریه به من رو نمیکنند.
پس در زمستان درختی تنها میماند
که نمیداند کدام پرندگان یک به یک ناپدید شدند
اما میداند که شاخههایش از پیش خاموشترند:
نمیتوانم بگویم کدام عشقها آمده و رفتهاند،
تنها میدانم که تابستانی که کوتاه زمانی در من میخواند
دیگر در من نمیخواند.
عشق همه چیز نیست
عشق همه چیز نیست: نه آب است و نه نان.
نه خوابی سبک، نه سقفی برابرِ باران؛
نه حتی تختهای شناور برایِ مردان غرق در آب،
و سر بر آورده، غرق در آب، و سر برآورده، و دوباره غرق در آب.
عشق نمیتواند ریهای آماسیده را غرق نفس کند،
یا خون را زلال کند، یا استخوانی شکسته را درمان کند؛
با این حال، چه بسا مردانی که با مرگ آشنا میشوند،
از فقدان عشق، حتی در حین صحبت من.
شاید در لحظاتِ سختی،
به زانو درآمده از درد و نالهکنان برای رهایی،
وامانده از خواستی ماوراء قدرت تصمیم،
ناگریز شوم عشقت را به آرامش بفروشم،
یا خاطرهی این شب را با غذا تاخت زنم،
ممکن است چنین شود. گمان نمیکنم چنین کنم.
آه عشق من، فکرش را کردهای
آه عشق من، فکرش را کردهای:
چگونه در سالهای پیش رو، زمان بیوفا،
بیرحمتر از مرگ، تو را از بوسهام جدا میکند،
و پیرت میکند، و مرا در جوانیام رها میکند؟
چگونه من و تو، باز هم، برای کوتاه زمانی،
تا آن عرش جاودان و شیرین
که هیچ زائری نمیتواند به یاد آورده یا به فراموشی سپارد،
صعود میکنیم؟
به همان اطمینانِ چرخشِ زمین، شبی از جنس خارا
بیدار خواهیم ماند و خواهیم دید که آن شعلهی دلپذیر
بر این سنگ مشترک برای همیشه خاموش شده است؛
و به یاد میآوریم که روزی که تو آمدی
من کودکی بودم و تو قهرمانی جوان.
و شب میگذرد و صبحِ غریب
بر اضطرابمان برای یکدیگر دامن میافکند!
بعد از ظهر روی تپه
من شادمانترین خواهم بود
به زیر خورشید!
صد گل را لمس میکنم
و یکی نمیچینم.
به صخره ها و ابرها مینگرم
با چشمانی خاموش،
به باد مینگرم که کمر سبزه را خم میکند
و سبزه باز برمیخیزد.
و وقتی چراغهای شهر
از فراز تپه نمایان میشوند
نشان میکنم که کدام یک از آن من است
و بعد پایین میآیم!
نخستین انجیر
شمع من از دو سر میسوزد،
شب را به صبح نمیرساند؛
اما آه، دشمنانم، و آه، دوستانم-
نوری دلفریب میپراکند.
[۱] Edna St. Vincent Millay
[۲] Nancy Boyd
[۳] Richard Wilbur
[۴] Cora
[۵] Vassar
[۶] Renascence and Other Poems
[۷] The Lamp and the Bell
[۸] Witter Bynner
[۹] Edmund Wilson
[۱۰] Susan Glaspell
[۱۱] Floyd Dell
[۱۲] A Few Figs from Thistles
[۱۳] the Ballad of the Harp-Weaver
[۱۴] Politzer
[۱۵] The King’s Henchman
۵ لایک شده